مانا نیستانی: سال هزاروسیصدوهفتادویک متولیان کیهان کاریکاتور مسابقه کاریکاتور «توطئه آیات شیطانی» را برگزار کردند با جایزه ای چرب و وسوسه انگیز اما مساله فقط جایزه نبود. جامعه ایران بشدت بسته بود و رسانه‌ها کاملا در انحصار حکومت، اینترنت و ماهواره ای هم در کار نبود، بسیاری مغزشویی شده بودیم و من، جوان نوزده ساله آن موقع واقعا فکر می‌کردم رشدی کار بدی کرده که رمانی نوشته و در آن عقیده اش را هرچه که بوده، بیان کرده، چون به میلیون ها آدمی که حتی یک خط آن رمان را نخوانده‌اند و امثال عطاالله مهاجرانی بهشان دیکته کرده اند چه فکر و چه احساس کنند، برخورده، پس سزاوار این برخوردهاست.

در آن مسابقه شرکت کردم و یکی از چند صد کاریکاتوری که رشدی را به جرم رمان نویسی و ابراز عقیده با شاخ و دم شیطان مصور کرده بودند مرتکب شدم، احتمالا یکی از ضعیف ترین‌ها. سنم که بالاتر رفت و شعورم بیشتر شد فهمیدم چه اشتباهی کرده‌بودم، رشدی هر عقیده ای ابراز کرد یا به هر عقیده ای دهن‌کجی کرد در نوشته هایش مرگ کسی را طلب نکرد یا فرمان قتلی را توجیه و تئوریزه‌ نکرد، برای هیچ گروهی ظلم و بی عدالتی نخواست.

تازه خواندم و فهمیدم که تقریبا هر نویسنده و هنرمندی در جهان که سرش به تنش می ارزیده فارغ از موافقت یا مخالفت با فحوای کلام، از رشدی و آزادی بیان او حمایت کرده، از جمله عزیز نسین که به خاطر حمایتش تا پای مرگ رفت و مسلمانان متعصب هتلش را بمب گذاشتند و جان ده ها تن را به هدف کشتن او گرفتند.

من و سایر کارتونیست های شرکت کننده اشتباه می‌کردیم، مطمئنم بسیاری‌شان پشیمانند اما به خاطر زندگی در ایران زیر تیغ دیکتاتوری شیعی جرأت ابراز ندارند. من امکانش را دارم و به سهم خودم از آن مشارکت، ابراز پشیمانی می‌کنم. حمایت از رشدی ، سلامت و امنیتش، حمایت از آزادی بیان است دربرابر شانتاژکنندگان اندیشه و چاقوکشان رسمی و غیررسمی.
سخنی با دوستان همکار کم سن و سالم در ایران:

گذشته ما باید عبرت شما باشد. نیروهای قاهر و تمامیت خواه که از قلم ما کاریکاتور بیرون می کشیدند تا مهرتایید بر فتوای رهبر خشک‌مغزشان بزنند، همچنان مشغول و فعالند.

گاهی از کارتونیست ها  ‎می‌خواهند تا واقعیت تاریخی هالوکاست را انکار کنند، زمانی دیگر قرائت حکومتی در تشکیل داعش را به تصویر دراورند یا این که علیه فیلمی که ندیده‌اند و بازیگری که جز ظلم از حکومت و بخشی از جامعه چیزی ندیده و کاری نکرده کاریکاتور بکشند و شاخ و دمی هم به او اضافه کنند، چرا که صاحب قدرت چنین اراده کرده. ذات کارتون علیه دیکته هایی است که قدرت بر ما می‌خواند، آن را برای تایید ظلم، تایید سانسور، تایید خشونت و تکصدایی و دیکتاتوری و بدتر از همه علیه قلمی که در دست خود ماست و آزادی که متعلق به همه ماست استفاده نکنیم. چاپ اثر در کاتالوگ، عرضه در نمایشگاه ها و پارک ها با امکانات حکومتی و جوایزی که می دهند ارزش چنین قلم فروشی هایی ندارد. این کارها از ما باقی می مانند و در آینده شرمسارشان خواهیم شد.