کاری از مانا نیستانی در ایران وایر

دیپلماسی گروگان‌-زندانی در جمهوری اسلامی

آرش عزیزی

ایندیپندنت: مذاکره بر سر آزادی گروگان و زندانی از ابتدایی‌ترین اشکال دیپلماسی است. حتی نهادهایی که به هیج وجه یکدیگر را به رسمیت نمی‌شناسند، گاه بر سر موضوعی که در آن حفظ جان در میان است، به مذاکره تن می‌دهند. همین است که مثلا دولت اسرائيل با گروه‌هایی مثل حماس و حزب‌الله که هدف اعلام‌شده‌شان نابودی اسرائیل و کشتار شهروندان آن کشور است، به مذاکره (معمولا غیرمستقیم) تن می‌دهد.

بدین‌سان، حضور گسترده شهروندان کشورهای خارجی، گاه با تابعیت ایرانی و گاه بدون آن، در زندان‌های ایران، هم معضل است و هم می‌تواند فرصتی باشد برای مذاکره و دیپلماسی. چنین «فرصت»‌هایی‌ را البته نیروهایی در ایران عامدانه ایجاد می‌کنند؛ یعنی عملا دست به گروگان‌گیری شهروندان خارجی می‌زنند تا از آن‌ها به عنوان مهره‌ای در مذاکرات احتمالی استفاده کنند. این شیوه شنیع و ضدانسانی، مغایر با تمام اصول دیپلماتیک و قانون بین‌المللی است. همزمان با مجمع عمومی سازمان ملل درنیویورک، خانواده‌های بعضی از زندانیان (همچون بابک و سیامک نمازی، پدر و پسر ایرانی-آمریکایی گیرافتاده در اوین؛ ژیو وانگ، دانشجوی چینی-آمریکایی، و نازنین زاغری رتکلیف، شهروند ایرانی- بریتانیایی شاغل در شرکت‌های خیریه) گروهی با نام «ائتلاف علیه گروگان‌گیری دولتی» تشکیل دادند که هدفش نه فقط رسیدگی به وضع عزیزان‌شان، که مطرح کردن مفهوم «گروگان‌گیری دولتی»‌ در مجامع بین‌المللی است. جدا از تلاش‌های بین‌المللی برای موضع‌گیری علیه گروگان‌گیری‌های جمهوری اسلامی، آیا سرنوشت این افراد می‌تواند راهی برای پیشبرد دیپلماتیک بین ایران و کشورهای غربی باشد؟ >>>