به گیلاس عابدین زاده

 

*

نام این درخت*

 

این درخت چه خوب است که روزم را رنگین می کند.

 

گل های کوچکش

روی شاخه های بی قرارش

آرام می لرزند.

 

من نام این درخت را به شما نخواهم گفت.

 

اگر لب بگشایم

پروانه های بی تاب

فرو

خواهند

ریخت.1

 

شعر"نام این درخت" سروده ی "فریدون فریاد" مثالی عالی ست برای این سخن "هادی محیط" که در شعر معاصر - بر خلاف شعر کلاسیک که واحد معنایی در آن بیت یا مصرع است - کل یک شعر است که از عنوان تا مکان و تاریخ نوشتنش تصور ما را از جهان آن شعر می سازد حتی تقدیم نامه ی یک شعر هم می تواند در تحلیل آن نقش بازی کند. و این همان چیزی ست که نیما بر آن تاکید داشت2: تاکید بر این مساله که فرم یا ساختمان شعر نو باید ارگانیک ( انداموار) باشد. و این سخن محیط هر چند تازه نیست و پیش از او دیگران هم بارها به تکرار و به صورت های مختلف آن را بیان کرده اند اما سخن درستی ست. ما می توانیم از تاریخ یک شعر مثلا بفهمیم که این سراینده شعرش را احتمالا در مورد، یا تحت تاثیر فلان واقعه ی خاص سروده است. عنوان شعر می تواند کلید درک محتوای آن باشد. و مکان سرایش شعر نیز به ما نشان می دهد که شعر در چه جغرافیای طبیعی یا سیاسی سروده شده است.

    در این شعر نیز عنوان و تقدیم نامه ی شعر یکدیگر را تکمیل کرده و از کلید های دست یابی به جهان و محتوای شعر هستند. در واقع نام شعر، پرسش یا معمایی را طرح کرده است و تقدیم نامه پاسخی به این پرسش یا معماست. شاعر بر خلاف آن بازیگوشی که در شعر کرده است :« من نام این درخت را به شما نخواهم گفت.»اتفاقا در تقدیم نامه به روشنی نام آن را به ما گفته است. گفتنی ست اینگونه بازیگوشی ها یکی از ویژگی های شعر "فریاد" است. برای نمونه به شعر"پس از طوفان" نگاه کنید: « پس از طوفان/ کودکان/ از رنگین کمان بالا می روند./ مادران فریاد بر می دارند:/ نیفتی، نیفتی!/ آنان/ یک پایشان را هم بلند می کنند/ در آن ارتفاع پر شکوه/ چون بند بازان به نوسان در می آیند.»3

   شاعر در سطرهای آغازین از درخت گیلاسی می گوید که با گل ها [شکوفه های] کوچک ولرزانش بر شاخه ها، روزش را رنگین و زیبا کرده است: « این درخت چه خوب است که روزم را رنگین می کند/ گل های کوچکش/ روی شاخه های بی قرارش/ آرام می لرزند.» "فریاد" در این شعر نیز مانند بسیاری از سروده های دیگرش که گاه کوتاه تر و موجزتر هم هستند؛ به هایکو های ژاپنی نظر دارد. تا آنجا که "سیروس نوذری" در کتاب "هایکو نویسی" اش اشعار او را به عنوان نمونه هایی از هایکوی ایرانی مطرح کرده است.4با این همه باید اشاره کرد که اشعار او با تمام تاثیر پذیری شان از هایکو با این نوع شعر تفاوت های آشکار بسیاری نیز دارند. به عنوان نمونه شعر "فریاد" در بسیاری موارد توصیفی ست، در حالی که هایکو را هنری ضد توصیفی دانسته اند.5 شکوفه های درخت گیلاس هم که در این شعر حضور یافته و روز سراینده را رنگین کرده اند از عناصر مهم در فرهنگ و هنر ژاپنی هستند؛ و از آن طریق به هایکوها نیز راه یافته اند. شکوفه های گیلاس برای ژاپنی ها در واقع سمبل زیبایی و کوتاهی عمرند. سمبل عشق و همچنین سمبل ظرافت و زیبایی زنانه.6 و علاوه بر این ها می توانند معانی دیگرهم داشته باشند. "بارت" در کتاب "امپراتوری نشانه ها" معنای نشانه ها ی ژاپنی را معنایی گریزان می داند.7 شکوفه ی گیلاس همچنین در هایکو های ژاپنی فصل واژه ای برای بهارند؛7 و زایایی طبیعت و آغاز زندگی. در این شعر هم تحت تاثیر هایکوهای ژاپنی شکوفه ی گیلاس نماد عمر کوتاه آدمی و ظرافت و زیبایی ست. فریاد در ادامه به ما می گوید: « من نام این درخت را به شما نخواهم گفت/ اگر لب بگشایم/پروانه های بی تاب/ فرو/ خواهند/ ریخت.» هر چند آنگونه که پیش از این گفتیم قبلا نام درخت را در تقدیم نامه به ما گفته است. اما می ترسد اگر لب بگشاید و دهان باز کند از ارتعاش صدایش یا جنبش کوچکی که نفس کشیدن او در هوا ایجاد می کند؛شکوفه ها را که سمبل عمر کوتاه آدمی، زایایی و شکوفایی و همچنین سمبل ظرافت و زیبایی هستند از شاخه جدا کند و بر زمین بریزد و به عمرکوتاهشان پایان بخشد؛ و از طرفی زیبایی و ضرافت را مضمحل سازد. او با زیر هم نوشتن سه کلمه ی فرو، خواهند و ریخت تلاش کرده تا در شکل نوشتاری شعر هم فرو ریختن را نشان بدهد و به نوعی حالت کانکریت در شعر ایجاد کند. شاعر پیش از این نیز و در سطرهای سوم و چهارم به این حالت بی ثباتی و ناپایداری زندگی با کلمات بی قرار و می لرزند اشاره کرده است، و در اینجا بر روی آن تاکید می کند. او پروانه را استعاره ای برای گل [شکوفه] در نظر گرفته. استعاره ای که یاد آور این هایکوی معروف ژاپنی از "موری تاکه" است:« گلبرگ فرو افتاده آیا/ به شاخه باز تواند جست؟/ نه، پروانه یی بود آن.»8که این هایکو نیز از لحاظ محتوایی اشاره به کوتاهی عمر و غیر قابل برگشت بودن آن دارد. و شاید همین کوتاهی، ناپایداری و بی اعتباری عمر است که در نگاه ما زندگی را زیبا کرده است. به زیبایی گلبرگ شکوفه ها و بال های رنگین کمانی پروانه.

 

1-فریدون فریاد، نام این درخت،انتشارات کلامی، چاپ اول، تهران، 1391، ص47.

2-هادی محیط، پیش گفت، آیینک، انتشارات نوید شیراز، چاپ اول، شیراز، 1387، ص 7.

3-فریدون فریاد، همان، ص 21.

4-سیروس نوذری، هایکو نویسی (سیری در هایکو و هایکوی ایرانی)، انتشارات نگاه، چاپ اول، تهران، 1390، ص 280.

5-رولان بارت، امپراتوری نشانه ها، ترجمه ی ناصر فکوهی، نشر نی، چاپ چهارم، تهران، 1392، ص113.

6-جیمز هال، فرهنگ نگاره ای نماد ها در هنر شرق و غرب، ترجمه ی رقیه بهزادی، نشر فرهنگ معاصر، چاپ ششم، تهران، 1392، ص304.

7-رولان بارت، همان، مقدمه.

8-ناهوکوتا واراتانی، پیدایش هایکو (شیوه های مشترک سرایش شعر ژاپنی و فارسی)، انتشارات بهجت، چاپ اول، تهران، 1390، ص61.

9-احمد شاملو و ع. پاشایی، هایکو شعر ژاپنی از آغاز تا امروز، نشر چشمه، چاپ سوم، تهران، 1376، ص 89

منتشر شده در ماهنامه ره آورد گیل ، مرداد و شهریور 1395.