یکی‌ از نکاتی‌ که از خواندن و باز خواندن خاطرات شش جلدی امیر اسد الله علم به دست میاید اینست که محمد رضا شاه فقید علاقه مفرطی به خانم بازی داشت. این مجموعه خاطرات که دوران وزارت  دربار علم را در ٔبر میگیرد، وقایع روزانه دربار و ارتباطات علم را با شاه به زبانی ساده -و تا حدودی- دور از غرض بیان می‌کند. یکی‌ از وظایف این وزیر دربار مهیا کردن سور و سیات خانم بازی ارباب بود. این خانمها که برخی‌ ایرانی و اکثرا غیر ایرانی بودند، به دستور علم در  مکانهای از قبل معین شده قرار می‌گرفتند و علم و شاه به ملاقات آنها می‌رفتند. علم در یادداشتهای خود از خانم بازی‌های شاه  به عنوان "گردش" یاد می‌کند.

آنچه بیش از هر چیز در رابطه با گردش‌های شاه و علم جلب توجه می‌کند تناوب آنهاست. شاه بطور متوسط هفته‌ای سه‌ بار به گردش میرفت. این در تمام دوران وزارت دربار علم  از ۱۳۴۵ تا دو سال قبل از انقلاب صادق است. در اواسط دهه ۵۰، زمانی‌ که شاه و علم هر دو در دهه پنجاه زندگی‌ خود بودند، علم به کرار از شاه میخواهد که این گردش‌ها را کمتر کند و به سلامتی خود بیشتر  فکر کند. شاه اما به نصایح علم وقعی نمینهد و به کار خود ادامه میدهد. در یک مورد به علم میگوید دو سه‌ روز است دستم به زنی‌ نرسیده، فکر می‌کنم داریم پیر می‌شویم.

یکبار هم شاه و علم به خانه‌ای که در تهران برای همین منظور اجاره کرده اند میروند و در حالیکه دکوراسیون خانه هنوز نیمه تمام بوده و حتا یک صندلی برای نشستن نداشته، شاه به کار خود مشغول میشود و علم خود را در مستراح محبوس می‌کند تا ارباب بتواند با خیال راحت کار را به انجام برساند. جالبتر اینجاست که بهنگام خروج از این خانه در خیابان به فریده دیبا، مادر شهبنو فرح ٔبر میخورند و هیچکدام از دو طرف به روی خود نمی‌‌آورند.

سفرهای شاه به جنوب کشور نیز همواره با خانم بازی همراه بوده. محل عیش شاه در آن خطه معمولا باغ آرم شیراز بوده که علم در دوران ریاست دانشگاه پهلوی دستی‌ به بر و روی آن کشیده بود و چند عمارت در این باغ بنا کرده بود. به جز سفرهای شاه به جزیره‌ کیش، که معمولا خانوادگی بود، دیگر سفر‌های جنوب مجردی بود و به شبهای عیش و نوش در باغ آرم می‌‌انجامید.

علم که رگ خواب شاه را کاملا در دست داشت، هر گاه او را عصبانی و یا افسرده میدید، نامه‌هایی‌ از نشمه‌های شاهانه، که همیشه در جیب داشت، به او نشان میداد که روحیه ارباب را بهتر کند.