Source: Youtube, Vahik Baghomian

بیوگرافی یک حماسه - ترانه مرا ببوس

در سرنوشت يک ملت، و در تاريخ هنر، گاه اثري چنان روح زمانه را تصوير مي‌کند، و چنان حس و جان مردمان را بيان مي‌کند که به‌عنوان جزئي پايدار از فرهنگ و تاريخ يک ملت، همواره برجا مي‌ماند. ترانۀ «مرا ببوس» چنين بود. در همان ايام بود که براي نخستين بار از راديو ايران آن‌زمان، و در برنامۀ «شما و راديو»، به گويندگي «کمال مستجاب‌الدعوه» آهنگي پخش شد که سال‌ها و سال‌ها ذهن و زبان جوانان آن روزگاران را به زمزمۀ مکرر خود وا داشت. ترانۀ «مرا ببوس»، اثري با صداي «حسن گلنراقي»، و ساختۀ «مجيد وفادار»، همراه با ويلون «پرويز ياحقي» و پيانوي «مشيرهمايون شهردار». پيش از پخش ترانه، «مستجاب‌الدعوه» اعلام کرد: «اين تصنيف در يک محفل خصوصي ضبط شده، که به‌دليل جذابيت خاص آن به پخش آن مبادرت مي‌ورزيم.»
امروزه مي‌دانيم که منظور از «محفل خصوصي»، همان جلسۀ ضبط اين ترانه با صداي «گلنراقي» در استوديوي شماره 8 راديو تهران بوده، که شايد بدون آمادگي کامل نوازندگان و خواننده انجام شد،
«پرويز خطيبى» نمايشنامه‌نويس، طنز پردار و برنامه‌ساز معروف راديو ايران، در مجموعه خاطرات خود از جمع هنرمندان که در کتابي با عنوان «خاطراتي از هنرمندان» به‌چاپ رسيده، درباره ضبط ترانۀ «مرا ببوس» مى‌نويسد:
يك روز كه اعضاى اركستر بزرگ راديو در استوديو شماره 8 جمع شده بودند و انتظار روح‌الله خالقى را مى‌كشيدند، حسن گلنراقى به ديدار پرويز ياحقى آمد. حسن فرزند يكى از تجار معتبر بازار بود كه با اكثر هنرمندان دوستى و رفاقت داشت. . . او را به استوديو راهنمايى مى‌كنند، در آنجا پرويز ياحقى با ويولن، و يكى از نوازندگان با پيانو مشغول نواختن آهنگ «مرا ببوس» بودند.

پرويز كه چشمش به گلنراقي مي‌افتد، مي‌گويد: به اين آهنگ گوش بده! گلنراقي‌ يكى دو بار به آهنگ گوش مي‌دهد و آن را زير لب زمزمه مي‌كند، و در اين ضمن مسئول ضبط برنامه موسيقي كه پشت دستگاه نشسته بود، دستگاه را به راه مي‌اندازد و اين قطعه را بي‌آنكه كسي متوجه شود، ضبط مي‌كند.

گلنراقي به دنبال كار خودش مي‌رود و مسئول ضبط، نوار ضبط شده را از طريق رئيس وقت راديو براي معينيان، سرپرست انتشارات راديو مي‌فرستد. وقتى معينيان و ساير مسئولان به نوار گوش مي‌دهند، تصميم مي‌گيرند كه آن را پخش كنند و ماجرا را با پرويز ياحقي در ميان مي‌گذارند. پرويز مي‌گويد، اين كار براي گلنراقي گران تمام مي‌شود، زيرا او از يک خانواده سرشناس مذهبي است، و پدرش با كار هاي هنري به شدت مخالف است.

قرار مي‌شود گلنراقي را به اداره راديو دعوت كنند و موضوع را با خودش در ميان بگذارند. گلنراقي مي‌آيد و گفته‌هاي پرويز ياحقي را تاييد مي‌كند، ولي به علت اصرار دوستان قبول مي‌كند نوار بدون ذكر نام، و با نام مستعار «خواننده ناشناس» پخش شود. . . »