دیروز عاشق مموت احمقینژاد بودی، امروز عاشق حسن روح انی‌ و جوات ضعیفی!

دیروز بمب اتم حق مسلمت بود، امروز طرفدار توافق هسته‌ای!

دیروز قربون صدقه باراک حسین می‌رفتی، امروز عاشق ولادیمیر پوتینی!

البته وقتی‌ که روسپی شدی یعنی‌ همین دیگه! نمیتونی‌ بگی‌ این یارو آدم بدیه این یارو آدم خوبیه. هر کی‌ از راه رسید و جاکشت بهت گفت باید باهاش بخوابی تو دیگه باید نشون بدی که داری از خوابیدن باهاش لذت میبری! حالا چه ولادیمیر باشه چه باراک حسین!!

ولی‌ خدا وکیلی، خایه  حیوانی رذل تر و کثیف تر از حسن روح‌انی‌ پیدا نکردی برای مالیدن؟!!

به قول خرسندی:

تو حالا برای فریب عوام
پس از آنهمه کشتن و قتل عام
دم از نیکی و مردمی میزنی
بنازم به گوزت که خوش باسنی
کلام تو گوز است ای پهلوان
رها گشته در مارکت مسگران*
تو ای یکه آخوند امنیتی
کجا باشدت جز بدی نیتی
تو بیچاره نیکی چه دانی که چیست
در انبان تو جز بدی هیچ نیست
اگر یادت آید ز کشتار شصت
تو هم داشتی در جنایات دست
تو با آن امام جنایت شعار
تو با رهبر ناقص نابکار
تو با هاشمی، خاتمی، موسوی
نمودید باند جنایت قوی
کنون گر رسیدی به کاخ ملل
وز آنجا اگر بگذری تا زحل
مپندار گشتی عوض ای حسن
ببین تا چه گفتم به شهنامه من:
«درختی که تلخ است وی را سرشت»
«گرش برنشانی به باغ بهشت»
«ور از جوی خلدش به هنگام آب»
«به بیخ، انگبین ریزی و شهد ناب»
«سرانجام گوهر بکار آورد»
«همان میوهٔ تلخ بار آورد»
پس اکنون تو ای جانی نابکار
غلط کن، بزن جا، درش را بذار