همه چيز خيلي سريع اتفاق افتاد. درست سر ساعت 11 و 25 دقيقه قبل از ظهر روز چهارشنبه 26 تيرماه مطابق با 17 ژوئيه سال جاري ، اولين نوه من ، نيكان( پسري به وزن 3200گرم) به دنيا آمد.  با توجه به اينكه فرزندان دشمنان طبيعي ما هستند و نوه ها دشمنان طبيعي فرزندانمان ، بنابراين به مصداق تفسير عبارت دشمن دشمن دوست ماست ، نيكان متحد راهبردي من در آينده خواهد بود.

مهمترين هدف طبيعي فرزندانمان كوتاه كردن عمرمان به حداقل ممكن است و نوه هايمان هم همين هدف را به شكل طبيعي در برابر فرزندانمان تعقيب ميكنند به همين دليل است كه با تولد نوه ، مي توانيم اندك مفري پيدا كنيم و اميدوار باشيم كه بلائي راكه فرزندانمان به سر ما آورده اند اندكي كم شده و بتوانيم نفسي تازه كنيم.

ملاقات من و نيكان درست مثل ديدار ستوان دوم William Robertson  از تيپ 69 لشگر اول پياده نظام ايالات متحده آمريكا و ستوان  Alexander Silvashkoاز تيپ 58 سپاه پنجم ارتش سرخ اتحاد شوروي در جريان جنگ جهاني دوم ،  به تاريخ 27 آوريل سال 1945 در ساحل رود الب آلمان تعيين كننده و حياتي است. من و نيكان مي توانيم نسلي را كه در دهه 60 ايراني و 80 فرنگي به دنيا آمد( پدر و مادر نيكان) گير بيندازيم و اندكي از فشاري را كه بر ما  وارد مي شود كم كنيم.

شايد در آينده اختلافات جدي بين من و نيكان بروز كند ولي تا جائي كه  قابل پيش بيني است  من و او متحدان راهبردي باقي خواهيم ماند. من هر روز نگران افزايش وزن و سلامتي نيكان هستم. براي تست شنوائيش سنفوني شماره 5 بتهوون را  پخش ميكنم كه به نظر زنم ديوانگي محض است و براي اينكه چشمانش را باز  و عين بچه گربه ميو ميو كند مقابلش بشكن ميزنم. دخترم ( مادر نيكان ) همه اينها را شادي پدر بزرگي ميداند كه از تولد نوه اش ذوق زده شده  و نميداند چكار كند.

 در ايران رسم است كه هر جمله قلمبه سلمبه اي را به ويكتور هوگو نسبت ميدهند و لي اين ديگه مال خود خودشه : ايشان ( يعني ويكتور هوگو ) مي گويند پدراني پيدا مي شوند كه ممكن است فرزندانشان رادوست نداشته باشند ولي هيچ پدر بزرگي پيدا نمي شود كه نوه اش را دوست نداشته باشد. منطقاً درست مي گويد. بالاخره  ذهن فرانسويش در اين مورد خوب كار كرده است.

فرصت كمي تا بزرگ شدن نيكان در پيش دارم. بايد همه سواد اينترنتي و كامپيوتري و گيمي را كه دارم آپ گريد كنم. نيكان احتمالاً به هيچ كدام از وراجي هاي من در باره ادبيات و سياست و داستان  توجهي نخواهد كرد و تنها ماس ماسك ( گجت) هاي كامپيوتريش را به رخ من خواهد كشيد. اگر  مهارتم را در محاوره فرانسه را رو كنم  به من خواهد خنديد و زنم از اينكه خيط شدم شاد خواهد شد. به اين هم راضيم. زنم  همه تفاسير من  از اينكه بچه هاي كوچك نشان ميدهند كه ما اساساً با حيوانات و دريا و آتش ميانه خوبي داريم  و اين  گذشته مشترك همه ماست موافق نيست و اين ها را نوعي خيالپردازي بي ضرر تصور ميكند.  

شايد وقتي نيكان سي ساله شود نصف بيشتر مردم جهان چيني صحبت كنند ، اسناد سازمان ملل به زبان ماندريني منتشر شود و همه روشنفكران و دانشگاه رفته ها  بزرگترين افتخارشان نقل قول هايي از كنفوسيوس باشد. شكسپير احتمالاً تبديل به شاعري از زبان  منطقه اي به نام انگليس خواهد شد كه هم اكنون( مثلاً سي سال ديگر) تنها در جزيره بريتانيا و برخي ايالات آمريكاي شمالي به آن تكلم مي شود. تعداد كتابهايي كه به زبان  چيني هر ساله در جهان منتشر خواهد شد از مجموع  كتب اشعار و رمان به زبانهاي آلماني وانگليسي و فرانسوي بيشتر خواهد شد. كسي چه ميداند دنيايي كه نيكان در آن بزرگ و زندگي خواهد كرد چگونه خواهد بود. آيا هنوز جوايز گرمي و اسكار  و نوبل و همه ارزشهاي غرب ساخته در آن تاريخ هم معتبر خواهند بود؟ آيا 30 سال بعد ملكه انگليس كه آن زمان 110 ساله مي شود به نفع پرنس چارلز از سلطنت كناره گيري خواهد كرد ؟ كسي چه ميداند..هيچ چيز را مطمعن نيستم  ولي ميدانم كه 30 سال بعد روزنامه ها اعلام خواهند كرد كه 95 امين دور مذاكرات ايران و اروپا 5+1 در آلماتي قزاقستان برگزار خواهد شد و يكاترينا آشتونسبرگ ( نوه همان كاترين آشتون فعلي ) لباس هاي يقه بسته پوشيده  با سيد خليل امامي جهرمي(  رئيس هيئت مذاكره كننده ايراني ) عكس خواهد انداخت و دقت خواهد كرد كه با وي دست ندهد . هر دو لبخند خواهند زد و براي انجام دور 96 مذاكرات در جمهوري بغلستان( همسايه قزاقستان) توافق خواهند كرد. گاو نشسته نخستين رئيس جمهور سرخ پوست آمريكا  براي همه ايراني ها پيام نوروزي خواهد فرستاد و از آنها درخواست خواهد كرد كه اندكي از آتش مقدس را براي شومينه هاي كاخ سفيد بفرستند. طبق معمول وزير خارجه ايران از خوردن صبحانه با خانم سوزان نيدل وايت رايس ، وزير خارجه آمريكا امتناع خواهد كرد و سفر رسمي رئيس جمهور ايران به بلژيك  به دليل سرو مشروبات الكلي در سر ميز شام براي دهمين بار به هم خواهد خورد.

 اگردر آن زمان عمري باقي بماند من و نيكان با هم ميرويم آبگوشت بزباش بخوريم و برايش تعريف خواهم كرد كه سي سال قبل هم اين طور بود و به وي خواهم گفت كه حالا همه ما به انتخابات رياست جمهوري آيند ايران چشم دوخته ايم كه قرار است در بهار سال 2043 برگزار  و احتمالا فردي از فارغ التحصيلان دانشگاه هاي جزيره شتلند به اين سمت انتخاب و همه مشكلات را حل خواهد كرد.  مطمعنم نيكان به من توجه نكرده و به گربه اي خيره خواهد ماند كه زير ميز رفته و منتظر لقمه اي از ملات آبگوشت است كه برايش لقمه بگيريم.