آواز تابستانی در پائیز
مجید نفیسی
پائیز فرامیرسد
ولی من هنوز در تابستانم
هر چند از آن همه شادی
تنها خردههایی بجامانده
که مرغان دریایی
بر فراز آن چرخ میزنند.
بیاد آر کودکانی را
که بیاعتنا به ماموران نجات غریق
دل به دریا میزدند.
بیاد آر جوانانی را
که در زیر نوازش آفتاب
خواب عشق میدیدند.
بیاد آر سالمندانی را
که در برابر باد
بر گوشههای سفره سنگ میچیدند.
من همین جا میمانم.
کار من بیاد آوردن تابستان است
در دل باد و باران.
بیستوسه سپتامبر دوهزاروچهارده
Summer Song in the Fall
Majid Naficy
Fall is coming
But I am still in summer
Although from all that joy
Only crumbs remain
Over which seagulls circle.
Remember the children
Who dared to challenge the sea
Oblivious to the lifeguards.
Remember the youth
Who dreamt of love
Under the caress of the sun.
Remember the elderly
Who against the wind
put rocks on the corners of the tablecloth.
I will stay here.
My job is to remember summer
In the midst of the wind and the rain.
September 23, 2014
نظرات