حسین قدیانی
 

نیکا! ما که در این زمین چرک، هیچ نشانه‌ای از خدا نمی‌بینیم اما تو اگر دستت به خدا می‌رسد، امتحان کن ببین نبضش می‌زند؛ نمی‌زند. بگویی هم خدا مرده است، به خدا باور می‌کنیم. خدا بیماری زمینه‌ای نداشت؛ خدا بچه‌ی طلاق نبود؛ خدا خودش را از پشت‌بام هیچ برجی پایین نینداخته بود؛ خدا را تروریست‌ها نکشتند؛ خدا را منافق‌ها لت و پار نکردند. نیکا! بیا فرض کنیم قتل دل‌خراش هیچ کدام از شما کار این‌ها نبود. بیا فرض کنیم این دروغ‌گوها این‌جا را دیگر دارند راست می‌گویند.

بیا فرض کنیم مهسا خود به خود مرد؛ تو خودکشی کردی؛ مهرشاد را موساد کشت؛ کیان را سیا؛ آدینه‌زاده را ساواک؛ اسعدزاده را شخص شاه. بیا فرض کنیم مادرهای همه‌تان دارند دروغ می‌گویند. بیا فرض کنیم خاله‌های همه‌تان مهره‌ی اجنبی هستند. این‌ها همه قبول؛ ولی من یکی اصلاً و ابداً در کتم نمی‌رود که خدا را کسی جز این‌ها کشته باشد. آری! خدا را این‌ها به قتل رساندند؛ خود خودشان، وقتی الله اکبر نماز صبح را به جای آن‌که بر مدار زندگی بگردانند، بر دار مرگ گرداندند. نیکای خوش‌چشم! خدا نامحرم نیست؛ قشنگ می‌توانی دستت را بگذاری روی سینه‌ی خدا؛ یکی یکی جای گلوله‌ها را حس کنی.

نیکا! به خداوندی خدا اولین شهید نظام جمهوری اسلامی کسی نیست جز خدا. خدا روزی صد بار به شهادت می‌رسد، وقتی می‌بیند محسن شکاری این‌قدر زود اعدام می‌شود و در عوض، قاتل شماها هیچ وقت پیدا نمی‌شود. هیهات! خدا هیچ وقت مثل ما فرض نمی‌کند که مهسا خودش مرد. فرض خدا این است: مگر قرار نبود گشت ارشاد با تغییر کاربری، یقه‌ی مسئولین را بگیرد؟

واقعیت را از من بپرس نیکا! هر آخوندی با هر دروغی که می‌گوید، یک بار خدا را می‌کشد. خدا زرنگی کرد و زودتر قرآن را بر قلب نازنین محمد نازل کرد؛ چرا که نمی‌خواست علم‌الهدی، آرایش غلیظ زلیخا را از سوره‌ی یوسف، سانسور کند. خدا هر ظهر جمعه فریاد می‌زند که من حجاب را به زن‌ها توصیه کردم؛ اجبار نکردم. اتفاقاً همه‌ی اجبار من این بود که هیچ اجباری در دین نیست. نیکا! تو باز هم یک قبر در این زمین داری؛ خدا همین را هم ندارد و حتی زبان دفاع از خودش را هم ندارد که به این حضرات بگوید محارب اصل‌کاری خودتان هستید که با کلکسیونی از بی‌عدالتی هر روز دارید جان مرا می‌گیرید. من گفتم قصاص؛ شما آن‌هایی را که قتلی هم مرتکب نشده بودند اعدام کردید اما خودتان را که دم به ساعت دارید مرا می‌کشید درز گرفتید.

راستی نیکا! کاش بگویی بدن خدا پر از جای تیر است ولی هنوز زنده است. کاش به خدا بگویی از دست این‌ها خودش آه بکشد...