پرویز فرقانی

 

پادشاه هیچستانم
هیچستان چه خوش سرزمینی است
مرز خاور و باخترش هیچ
شمال و جنوبش هم بی مرز
هرکه می آید
هرکه می رود
"خوش آمدی"
به همه ی زبان ها
بی گذرنامه، بی سجل، بی مُهر، بی سوال

نخست وزیر من
آدم مهمی نیست، یک آدم معمولی، درحد هیچ
گرچه شاید از من مهم تر باشد!

مردم هیچستان
اما خوشند
نه قدرتی به رخ هم می کشند
نه ثروتی
نه منزلتی
آدم های مهمی نیستند
گرچه همه شان
از پادشاهشان – که من باشم
مهم تراند
اما خوشند
نه آن که به هیچ خوش باشند
بلکه خوشند که هیچند