هر نوع نظر سنجی و رای گیری در این دوره حساس سرزمین مان،  آغاز ورود به دنیای آزادی و دموکراسی ست.

شکوه میرزادگی

من در کمپین «من وکالت می دهم» شرکت کرده و  با توئیتی به شاهزاده رضاپهلوی رای دادم:

«به عنوان یک کوشنده ی فرهنگی به چنددلیل مهم و اساسی #من_وکالت_میدهم به شاهزاده رضاپهلوی. فکر می کنم کسی که 43 سال جز با حکومت اسلامی، با هیچ کسی، حتی دشمنانش، سخنی به تندی و خشم نگفته؛ این قدرت را دارد که به شکلی هوشمندانه و منطقی تا وقت رفراندوم آزاد اوضاع کنونی را هدایت کند.»

تا کنون چه در توئیتر و چه در فیس بوک اکثریت خواننده ها،متمدنانه با این انتخاب برخورد کرده اند (چه با شاهزاده موافق بودند چه نبودند) اما ده درصدی هم یا مرا نصیحت کردند که «چرا سلطنت طلب شده ام» ویا طبق معمول ناسزایی گفتند، یا تهمتی زدند. ناسزا گویان که معلوم است از کجا می آیند، و با چه دهانی سخن می گویند؛  اما آن هایی که مرا نصحیت کردند به نظرم برخی شان هنوز متوجه موضوع «#من_ وکالت_ میدهم»  نیستند.

وکالت دادن در این موقعیت خاص، درست به این می ماند که به شخص یا اشخاصی برای نمایندگی و حضور در پارلمان یک کشور و یا حضور در مجلسی موقتی رای داده می شود. واو یا آنان اگر که رای کافی بیاورند می توانند در مذاکره با کشورهای خارجی به عنوان نماینده ی اکثریت، و یا بخشی از مردمان سخن بگویند، و یا درباره مسایلی در ارتباط با یک حرکت اجتماعی و یا جنبش انقلابی خاصی نظر بدهند و یا تصمیم بگیرند.

چنین نماینده ای فقط برای دوران گذار است و وقتی که حکومت اسلامی فرو پاشید تازه رفراندومی خواهد بود که در آنجا مردم نوع حکومت  را تعیین می کنند و به دنبال آن قانون اساسی و غیره را.

در شرایط حاضر و در میان چند تنی که مستقیم و یا غیرمستقیم خودشان را نماینده یا صدای مردم ایران می دانند، (و من برای همه شان که وقت و زندگی خود را وقف کرده اند تا صدای آزادی خواهان وطن باشند، علاقه و احترامی ويژه دارم)، با یک رایی که دارم برای این دوره خاص به شاهزاده رای دادم؛ زیرا به نظر من (با حق نظری که دارم) ابتدا، ایشان تجربه و دانش سیاسی بیشتری از دیگران دارد، و سپس (باز به نظر من)، ایشان ارزش بیشتری برای فرهنگ و تاریخ سرزمین مان قائل است؛ دو مورد مهم و با ارزشی که در این لحظه های حساس می توانند بیش از هر سلاحی در جنگ با حکومت اسلامی  فرهنگ ستیز آزادی کش، کارساز باشند.

البته آرزو دارم که شاهزاده همانطور که بارها گفته اند، از همراهی و همفکری با متخصصین و نمایندگان دیگر نیز غافل نباشند.

در انتها باز هم می گویم که هر کسی حق دارد مخالف نظر و یا شخصی باشد که من و یا هر کس دیگری به او رای می دهیم؛ اما مخالفت با این نوع رای گیری ها، به طور کلی، از جنس دیکتاتوری ست. اگر می خواهیم از شر حکومت اسلامی و هر نوع دیکتاتوری نجات پیدا کنیم، تنها راهش این است که برای برداشتن هر قدمی به رای مردم متوسل شویم و به هر انسانی حق رای و انتخاب بدهیم، حتی اگر با آن رای و انتخاب صددرصد مخالفیم.