آرمان امیری

ما (من و بسیاری از هم‌نسلان خودم با آن خط تاریخی/سیاسی دهه‌های هفتاد و هشتاد) حرف زیادی برای نسل امروز نداریم. میراثی هم که برای متولدین دهه‌های هفتاد و هشتاد به جا گذاشتیم چندان درخشان نبود. در بهترین حالت، مجموعه‌ای از شکست‌ها که شاید بتوانند راه‌هایی که دیگر نباید بروند را از میان آن استخراج کنند.

از این جهت، سکوتی اگر وجود دارد، نه از سر نارضایتی و نه از سر ناامیدی است. جامعه و نسل جدیدش جلوتر رفته‌اند، ما فقط می‌توانیم حمایت کنیم، یا تحسین کنیم، یا به قدر وسع اندک خود مشارکت کنیم. من نه تنها به فرجام این موج‌های جدید بدبین یا ناامید نیستم، بلکه به خیزشی که نطفه‌ی آن در درجه‌ی اول حول حمایت از حقوق زنان شکل گرفته و در درجه‌ی دوم توجه ویژه‌ای به اتحاد میان تمامی اقوام و شهروندان ایرانی دارد بسیار بسیار خوش‌بین و مفتخرم و تنها با خودم زمزمه می‌کنم: «همراه شو عزیز»!

من هیچ تردیدی ندارم که مسیر نهایی این موج (اگر ادامه پیدا کند و موفق شود) بی‌شک از دو هراس بزرگ مصونیت کامل دارد:

نخست اینکه امکان ندارد جنبشی با محوریت «زن، زندگی و آزادی» در دام پوپولیسم یا یک نظام اقتدارگرای دیگر سقوط کند.

دوم آنکه با چنین بلوغ و هم‌دلی بی‌سابقه‌ای، هیچ ترسی از بروز جنگ قومیتی و فرقه‌گرایی وجود ندارد که این خیزش جدید اتفاقا برای تقویت پیوندهای ملی قدم برداشته تا خسارت‌های حکومت تفرقه‌افکن را جبران کند.

شاید ما در خواب هم نمی‌دیدیم از میان آن همه بزنگاه دشوار، و پس از این همه سال سرکوب و خفقان و تحقیر، در کنار مصیبت فقر و فلاکت، چنین خیزشی، اینقدر مترقی، اینقدر آگاه و اینقدر قابل احترام سر بلند کند. پس بدون قصدی برای توصیه‌ای بیشتر، و فقط برای مروری بر رویاپردازی‌هایی که شاید امروز در آستانه‌ی تحقق تک‌تک‌شان قرار داریم، فقط سه فایل صوتی از سخنرانی‌های سال‌های پیش را بازنشر می‌کنم.

نخست، سخنرانی به بهانه ۱۶ آذر سال ۱۳۹۷، دانشگاه کاشان، جایی که تنها یک سال پس از پیروزی خیره کننده‌ی انتخاباتی، به شخصه به این نتیجه رسیدم که اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در خیانتی آشکار به بیراهه‌ای ویرانگر می‌روند. این سخنرانی بر ضرورت نفی و طرد آن میان‌مایه‌گی مدعی «واقع‌بینی» (و رئالیسم) و ضرورت بازگشت به آرمان‌گرایی تاکید داشت. نام آن سخنرانی را «واقع‌بینی کلاغ‌ها» گذاشتم. (از اینجا بشنوید)

دوم، سخنرانی به بهانه ۱۶ آذر سال ۱۳۹۸، دانشگاه خواجه‌نصیر، به دنبال کشتار آبان‌ماه، که به گمانم در پس هر کشتار دیگری (شاید مثل همین روزها) بهانه‌ای برای تکرار دارد. اسم این را «در دفاع از انسان» گذاشتم. (از اینجا بشنوید)

سوم: طرح بحث ضرورت «انقلاب راهگشاه» در همان آذرماه سال ۹۸، که باورم همین امروز هم می‌تواند گزینه‌ای برای جبران ضعف آشکار در فقدان نیروهای سیاسی باشد. امروز هم شاید اگر کسی از من بپرسد: مطالبه و مقصد قابل اعتمادی که این حرکت می‌تواند برای خودش متصور باشد چیست؟

احتمالا چیزی بیشتر از انقلاب راهگشا به ذهنم نمی‌رسد؛ به ویژه از این جهت که حتی در «فرم» اعتراضات، امروز آشکارا شاهد تبلور همان ایده‌ای هستیم که در زمان طرح خودش و با سم‌پاشی اندیشه‌ی ابتر و انحرافی اصلاح‌طلبان، از کفر ابلیس هم بدتر بود! (از اینجا بشنوید)