شکوه میرزادگی


خبری خواندم در یکی از خبرگزاری های داخلی، زیر عنوان «درهای میدان مشق پس از ۱۹ سال باز می شود» این خبر که براساس گفته علی دارابی قائم مقام وزیر میراث فرهنگی است  از نهایی شدن طرحی می گوید که از سال ۸۲ شروع شده و« اکنون با پیگیری های ایشان و ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی حکومت، در حال نهایی شدن است» 

در یکی دو دهه اول پس از انقلاب اسلامی من چون دیگر علاقمندان فرهنگ و تاریخ به شدت نگران از بین رفتن میراث فرهنگی و  تاریخی ایرانیان به دست حکومت تازه ای بودم که از آغاز، دشمنی اش را  با فرهنگ و تاریخ غیر مذهبی ایرانیان اعلام کرده بود: «آن چه که قبل از اسلام بوده، طاغوتی، و آن چه پس از اسلام هم به همت شاهان و به ويژه شاهان پهلوی ساخته شده، بی ارزش است». اما از آنجا که سال هاست به عنوان یک کوشنده ی حفظ میراث فرهنگی به طور مستقیم درگیر این مسایل بوده ام، نگران برنامه های دیگری هم نیز هستم که این حکومت فرهنگ ستیز، زیر نام مرمت، بازسازی و طرح های چنین و چنان، برای میراث تاریخی و فرهنگی غیرمذهبی ایرانیان تدارک می بیند. زیرا همیشه این مرمت ها و بازسازی ها و طرح ها نیتجه اش نه تنها وضعیت این میراث را بهتر نکرده بلکه خراب تر  کرده است، زمان هایی هم بوده که  هویت تاریخی اثری را تا حد «تاریخ زدایی» نابود کرده است. (تاکید من بر میراث غیرمذهبی از آنجاست که ما مشکلی با میراث مذهبی ـ به ويژه مذهب شیعی ـ نداریم زیرا برای این دسته از میراث همیشه هم بودجه های بسیار بالایی وجود داشته و دارد  و هم مرمت هایی درست و اصولی»

اکنون نیز روشن نیست که با این میدان و مجموعه ی تاریخی و زیبای آن چه خواهند کرد. اما یقین دارم که برخی از بخش های آن را که «دوست ندارند» ویران می کنند، چند تا موزه به عنوان «هنرهای اسلامی» به جای بناهای ویران شده قدیمی می سازند، و تعدادی کاشی های جدید با شعارهایی زیر نام علی و حسین و حسن به جای کاشی هایی که از دوران قاجار و پهلوی اول مانده، به در و دیوارش می چسبانند و نشانه هایی از «دوران با عظمت حکومت اسلامی» خودشان را در هر گوشه ای حک خواهند کرد. و آن را تبدیل خواهند کرد به «شعارها و نمودارهای مذهبی ـ شیعی» به نام «تاریخی ـ فرهنگی» . همانطور که از قبل نام اش را تعیین کرده اند: «قطب فرهنگی ـ تاریخی شهر تهران» و جالب است که منت همه ی این تاریخ زدایی ها را هم بر سر مردم می گذارند.

غلو نمی کنم کافی ست به این گفته معاون میراث فرهنگی که در جلسه دیروز و در همین ارتباط بوده توجه کنید: «میراث فرهنگی در حفظ حقوق عامه مهم است. ما متولی حفظ و صیانت از میراث فرهنگی هستیم، در عین حال که حفظ حقوق عامه و حل مشکل آن ها در وظایف ما خودنمایی می کند».

برای افرادی که با زبان موذیانه این جماعت فرهنگ ستیز آشنایی دارد این یعنی: حفاری های غیرمجاز،  ویران کردن، تغییر هویت دادن، دزدیدن، کندن کاشی و در و پنجره های تاریخی،چپاول و دزدی و خروج اشیای تاریخی و همه به نام «حقوق عامه» عملی می شود؛ عامه ای که 43 سال است هیچ حق و حقوقی جز بدبختی و فقر و نابودی ارزش های فرهنگی اش نداشته است.

ولی امروز که عکس های سردر باغ ملی، (یکی از آثار باقیمانده میدان مشق تهران) را با حسرت نگاه می کردم متوجه تغییراتی در آن شدم؛ احتمالا از «مرمت» های قبلی. کاش اشتباه کنم؛ من که چهار دهه است در ایران نبوده ام. آن هایی که هستند و به این چیزها توجه دارند حتما بهتر می دانند و بهتر است دیگران را نیز با خبر کنند:

عکس اول سر در باغ ملی در میدان مشق: دو پرچم با دو شیر و دو خورشید زیبا

عکس دوم سر در باغ ملی در میدان مشق: دو پرچم بدون دو شیر و دو خورشید

برای عوض کردن غیرقانونی پرچم ایران، برخی بهانه هایی می آورند اما آیا می شود برای تغییر در آثار تاریخی یک سرزمین، که متعلق به گذشته بشریت هم می باشد بهانه ای پیدا کرد؟

می دانم این نوع گفته ها و نوشته ها و هشدارها چون چندین سال اخیر در بیشتر مواقع به جایی نمی رسد؛ اما شاید سندی باشد برای فردای پس از فروپاشی این حکومت و راه حلی برای بازگرداندن بسیاری چیزها به اصل اش.