هر بار به اُورتورِ (مقدمه برای اپرا، به‌ عنوان یک قطعه‌ی مستقلِ اجرا شده و معمولاً شامل نغمه‌های اصلی آن اثر است) رومئو و ژولیت ـــ یکی از آثارِ زیبای پیوتر ایلیچ چایکوفسکی (از آهنگسازانِ سرشناس روسیه تِزاری) گوش می کنم ـــ محال است که مرگِ ناجورِ او را فراموش کنم، هر چند به صورت یک فانتزی روی دِرام ـــ رومئو و ژولیت تصنیف شده‌ اما تراژدی از تراژدی جان می‌‌گیرد، این را روس‌های قدیمی‌ می‌‌گفتند.

پیوتر خاطره‌ای خوش از عشق نداشت،  او با دختری ۲۸ ساله که از شاگردان هنرستانِ موسیقی بوده و او و موسیقی‌اش را می‌ستود، ازدواج کرد، او چند روز پس از ازدواج، این زناشویی را شکنجه‌ای هولناکِ روحی توصیف می‌کند، بدین ترتیب ۲ هفته بعد به قصد آنکه از سینه پَهلو بمیرد ـــ به درونِ آب‌های یخ‌زده رودخانه مسکو پریده ـــ مرگ را برای اولین بار در آغوش گرفته و اما بنیه قوی او به نجاتش آمد، سپس به سن پترزبورگ گریخت، در آنجا بر اثر تشنج عصبی، ۲ روز در اغما بود، از همسرش جدا شد و دیگر هرگز او را ندید، او هیچگاه از این تجربه‌ی نزدیک به مرگ با کسی‌ صحبت نکرد.

پیوتر یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین آهنگسازانِ تاریخ موسیقی بود، با این حال زندگی‌اش فراز و نشیب های بسیار داشته ـــ درد و غم بسیاری را تحمل می کرد، شایعاتی درباره روابطش، ترس های شدید یا بیمارگونه که ذهنش را مشغول کرده بود، فشار زیادی بر او وارد می کرد، او مشغول ساختِ سمفونی شماره شِش بود وقتی‌ که مرگ به سراغَش آمد.

این حکایتِ تلخ در روزِ اول نوامبر ۱۹۸۳ میلادی آغاز می‌‌شود، وقتی‌ که پیوتر برای تماشای نمایش قلب سوزانِ الکساندر استروفسکی ـــ به تئاتر رفته بود، بعد از تماشای این نمایشِ جذاب ـــ به همراهِ برادرش و چند نفرِ دیگر ـــ به رستورانِ معروفی‌ در شهرِ سن پترزبورگ می‌‌روند، پیوتر سفارشِ کوریوشْکا ـــ خوراکی که از یک ماهی‌ کوچکِ رودخانه‌ای درست می‌‌شود ـــ کرده بود، ماهی‌ شور او را تشنه کرده و وی درخواست کرد برایش آب بیاورند، به دلیل شیوعِ وبا در شهر ـــ مقررات بهداشتی ایجاب می کرد آب سرو شده در رستوران ها قبل از سرو جوشانده شود، وَبا یک عفونت در روده باریک است که از طریق آب ـــ توسط باکتری خاصّی ایجاد می‌شود، این باکتری با نوشیدنِ آب آلوده یا خوردن ماهی نپخته وارد بدن می‌شود.

گارسون به پیوتر می‌‌گوید که آب جوشیده در دسترس نیست، شواهد می گویند که او آبِ سرد و بدون جوش را خواسته است که برای او آورده شده است، دیگران به او هشدار داده بودند که آن را ننوشد، او گفت که از ابتلا به وبا نمی ترسد و سپس آب را نوشید، صبح روز بعد پیوتر در رختخواب مانده ـــ از اسهال و ناراحتی معده شکایت می‌کرد، برادرش می‌‌خواست برای او پزشک بیاورد اما او قبول نکرد، پیوتر روزانه شروع به خوردنِ ۵ قاشق روغن ماهی‌ کرد، اما دیر شده بود، سه روز بعد بیماری او بدتر شده و حالِ این آهنگسازِ بزرگ رو به وخامت گذاشت بود، دلش نمی‌خواست پزشکی‌ بر بالینَش حاضر شود، کسی‌ دلیلَش را نمی دانست، تا اینکه به اصرارِ برادرش پزشک او را معاینه کرده و یک سری دستوراتی برای معالجه‌ی بیماری وبای او داده بود، در ابتدا به نظر می‌‌رسید که حالِ پیوتر خوب می‌‌شود اما به دلیلِ خاصی‌ که مشخص نیست ـــ بیماری دوباره بازگشته و حالِ او را بدتر کرد.

در آخر کلیه‌هایَش از کار افتاده و متوجه نمی‌‌شد که در اطرافَش چه می‌‌گذارد، کشیشِ کلیسای جامع سنت ایزاک را خبر کرده تا برایش دعای سلامتی بخواند، اما دیر شده بود، کشیش فقط توانست آخرین دعای رحمت را برای پیوتر بخواند، پیوتر ایلیچ چایکوفسکی در ساعت ۳ بامداد؛ ۶ نوامبر ۱۸۹۳ میلادی درگذشت.

چایکوفسکی تنها ۵۳ سال عمر کرد، هنوز درباره علت مرگ او نکاتی مبهم وجود دارد، گفته می‌‌شود که به ندرت وبا پیشرفت می‌‌کند اگر زود شناخته شود، پزشک و دستیارش گزارشِ خاصی‌ در این رابطه ارائه ندادند، حتی شک وجود دارد که پیوتر آبِ آشامیدنی در آن رستوران نوشیده باشد، این حدس را نیز می‌‌زنند که احتمالا آن پزشک ـــ هیچگاه یک بیمارِ وبایی ـــ قبل از دیدنِ پیوتر ندیده بوده است، شاید فقط از راه مجلات و کتبِ پزشکی‌ با بیماری وبا آشنا بوده است.

با گذشتِ تمامِ این سالها ـــ در این باره کسی چیزی نمی‌گوید، از همه بدتر این است که دولت روسیه مایل است همان روایت رسمی بیان شود، یعنی چایکوفسکی بر اثر ابتلا به بیماری وبا در گذشته است، موردِ عجیبِ دیگر اینجاست که او همیشه از بطری مخصوصِ آب استفاده می‌‌کرده و نه یک لیوان آبِ معمولی، برخی از کارشناسان از دلایل دیگری برای مرگ چایکوفسکی یاد می‌کنند، برای نمونه از این واقعیت که آهنگساز، به ویژه در سال‌های پایانی زندگی ـــ دچار افسردگی شدید بوده و به شدت از مرگ می‌ترسید.

تعارض‌های درونی او، از جمله به خاطر همجنس‌ گرایی پنهان، او را مدام آزار می‌داد، از دیرباز این شایعه یا گمانه‌زنی رواج داشته که آهنگساز بزرگ با سم آرسنیک به زندگی خود پایان داده است، در روسیه فعلی‌ صحبت در رابطه با زندگی‌ جنسی‌ پیوتر ـــ یک تابو است،  برای ولادیمیر مدینسکی، وزیر فرهنگ روسیه، غیرقابل تصور است که هنرمند بزرگی مانند چایکوفسکی، این آبروی هنر و اوج موسیقی روسیه، بتواند همجنس‌گرا باشد،  آقای وزیر که از طرفداران سرسخت کلیسای ارتدوکس محسوب می‌شود، این را بزرگترین توهین به فرهنگ روسی و به عبارت دیگر ـــ عبور از خط قرمز می داند.

او مدعی شده بود که همجنس‌گرایی چایکوفسکی شایعه بوده و برای آن هیچ سندی وجود ندارد، درحالی‌که کارشناسان و پژوهشگران اسناد، نامه‌ها و نوشته‌های کافی از موسیقی‌دان بزرگ در دست داشته که چنین گرایشی را ثابت می‌کنند، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور، نیز در این‌باره گفته است که ما چایکوفسکی را نه به خاطر زندگی خصوصی، بلکه به خاطرِ موسیقی زیبای او دوست داریم.

به رومئو و ژولیت ـــ ساخته‌ی پیوتر باز می‌‌گردم، رومئو و ژولیت چایکوفسکی نیز مانند نمایشنامه شکسپیر ـــ به تجلیل از عشقی رمانتیک و چنان پرتوان پرداخته که حتی بر مرگ نیز چیره می‌شود، او در اثر خود، جوهره احساسات نمایشنامه شکسپیر را بی‌تشریح شخصیت‌ها یا روند دقیق رویدادها می‌نمایاند، برای بیان تقابل خصومت دو خانواده و عشق دلدادگان، تِم‌هایی بسیار متضاد به‌کار گرفته شده‌اند، پیوتر؛ لارنس راهب را که مهربان، فیلسوف مآب و میانجی دو دلباخته جوان، دنیای خشن و ناگوار پیرامون آنها است نیز در اثرِ خود تجسم می‌بخشد.

پیوتر در بخش  انتهایی، تمِ عاشقانه را به نغمه‌ای سوگوارانه بدل می‌سازد، این هنگامی است که طبلِ بزرگ به نرمی نواختنِ ریتم مارش عزا را آغاز می‌کند، در این لحظه، یک ملودی نو و لطیف که حالتی سرود گونه داشته و یادآور تِم عاشقانه است، یگانگی رومئو و ژولیت را در مرگ ـــ آشکار می‌‌سازد.

جنوبِ فرانسه، تابستان ۲۰۲۱ میلادی.