تفنگ و مسلسل در دست بچه ها

رسول نفیسی
 

جهانیان حق دارند که از درجه آدمکشی های بی دلیل به دست بچه ها در آمریکا متحیر شوند و اگر گفته شود ریشه این هرج و مرج در خود قانون اساسی و متمم دوم آن است ممکن است باور نکنند.این متمم که داستانی دراز دامن دارد بیست و هفت کلمه بیشتر نیست ولی با به رسمیت شناختن حق فرد به داشتن اسلحه در جمله دوم متمم تا حدود زیادی مسئول این کشتار دایمی مردم بی گناه است که در سال گذشته تنها یک هزار و پانصد کودک قربانی این وضعیت شدند.

در عین حال قانون نهایتا از طرف مجریان و در عمل تفسیر می شود. مثلا فرماندار همین ایالتی که امروز ۱۹ طفل خردسال در آن به مسلسل بسته شدند یعنی آقای "گهرگ لوگان" در سال گذشته قانون ایالتی گذراند که طبق آن افراد 21 سال به بالا می توانند بدون داشتن مجوز یا گذراندن دوره آشنایی با تیراندازی هرنوع تفنگی را خریده و بطور آشکار یا مخفی در مکان های عمومی حمل کنند! 

علل تراژدی حاصل از فراوانی تفنگ در در دست مردم به کرات و به تفصیل بررسی شده است. مطابق آمار، در برابر هر ۱۰۰ آمریکایی ۱۲۰ قبضه اسلحه در دست مردم است. خود همین قابل دسترس بودن اسلحه نقش اساسی در جنایات بخصوص توسط نوجوانان دارد. "سالوادر رامون" نوجوانی که این کودکان را در مدرسه ای در "یو والده" تکزاس به قتل رساند در واقع یکی دوهته بعد از رسیدن به سن قانونی نخست یک تفنگ نیمه خودکار، سپس یک هفت تیر خود کار و بعد از آن سیصد و پنجاه عدد فشنگ از یک مغازه اسلحه فروشی خریدلری کرد، بدون این که صاحب مغازه حتی از او سوالی بپرسد.  در عین حال، رامون لحظه به لحظه قصد وعمل جنایتکارانه خودش را روی اینستا گرام پخش می کرد، از تیراندازی به مادر بزرگ خود تا پناه گرفتن در کلاس مدرسه ابتدایی و قتل 19 کودک و دو معلم.

به نظرم این رسانه ای کردن نمایشگر دوامر متفاوت دیگر است: یکی وابستگی شدید نوجوانان به رسانه های اجتماعی، و دوم عدم تشخیص مرز بین واقعیت و خیال، حقیقت و مجاز. این نوجوانان چه بسی تفاوت بین دنیای مجازی با دنیای واقعی را درک نکنند. دنیای مجازی درد و رنج قربانیان و نزدیکان آنان را نشان نمی دهد. دنیای مجازی در قالب "گیم" کمپیوتری کشتن را نه تنها مجاز بلکه نوعی تفریح سالم وانمود میکند و نوجوانی که از برکت یک خانواده سالم هم محروم بوده است (پدر رامون هم خود مجرم پرونده دار است) به راحتی دچار کیجی بین خیال و واقعیت می شود.

با بررسی کشتارهای اخیر توسط نوجوانان امر دیگری که نمودار می شودضعف "کمیونیتی" وشبکه های اجتماعی ونیز بحران خانواده است. "کمیونیتی" یا مجموعه ای از روابط تنگاتنک در اطراف فرد، مهم ترین عامل صیانت و سلامت اخلاقی است. در جوامع در حال تغییر و با تحرک اجتماعی زیاد و جابجایی سریع فرد، ارتباطات "کمیونیتی" ضعیف می شوند و فرد به امید خدا رها می‌شود. تاکید آمریکائیان بر آزادی بدون تاکید متقابل بر وظیفه شناسی و مسئولیت  کم کم دارد در جامعه بدون "کمیونیتی" تبدیل به مشکل اساسی می شود.

آزادی امریایی که به حق رشک جهانیان است کم کم دارد از حد تعادل خارج می‌شود، و این می‌تواند تبدیل به ضد آزادی شود. کهن ترین قانون اساسی مدافع حق فرد در مقابل دولت و اراده به آزادی عیوبی هم دارد، که متمم دوم نمونه آن است. ولی با وجود این آگاهی، سال هااست که در بر همین پاشنه می جرخد چون تبدیل به امری سیاسی و از موارد تفارق بین دو حزب آمریکا شده است.

حمهوریخواهان مثل فرماندار تکزاس در این که این متمم دوم از قانون اساسی رابیشتر اجرایی کنند به خود می بالند و بیشتر در دل گروه های دست راستی ای که از "جایگزینی" نژادهای دیگر بجای نژاد سفید هراسان شده اند و باشندگان ایالات مرکزی غالبا کشاورزی نفوذ می کنند، در حالی که اکثریتی از دموکرات ها با نمایش دایمی مخالفت خود با سیاست های مشوق اسلحه داری و"اتحادیه ملی تفنکداران" و غیره سعی می کنند شهرنشینان و شهرک نشینان و رای دهندگان ایالات پرجمعیت نیویورک و کالیفرنیا و ایالات شمال شرقی و بطور کلی لیبرال ها را همراه داشته باشند. در عین حال "تک تیراندازان فعال،" لقبی که "مدیا" به این جنایت کاران غالبا نوجوان داده است، به کشتن و فلج کردن و مجروح کردن مردم ادامه می‌دهند.