ما کالا نیستیم

نگارمن

 

رابطه‌ی دو انسان، دالان پیچ‌درپیچ و ناشناخته‌ای ندارد، تا زمانی که صداقت بستر این مسیر باشد. آنچه آدمی را در سردرگمی و بلاتکلیفی قرار می‌دهد قبل از دوست‌داشتن، فریب است. آگاهانه یا غیر از آن. استتار آن‌چه که هستیم در پوششی تقلبی، خود بزرگ‌ترین تزویر است.

ما کالا نیستیم که هر لحظه در پیش‌خوان مقابله، خود را در زرورقی نو و آراسته، مطلوب سلیقه‌ی دیگران عرضه کنیم. در واقع دیگران باید طالب آنی باشند که فقط ما یک‌نفر، مالک آن هستیم. دوست‌داشتن به تنهایی ضامن مراقبت از هیچ رابطه‌ای نیست بلکه به واسطه‌ی دلی که در میدان گذاشته‌ایم، پرقدرت‌ترین عامل پس‌زننده نیز هست.

می‌توان دیگری را دوست داشت حتی عاشق شد با تمام کاستی‌های‌اش اما بعد از افتادن پرده‌ها و نمایان‌شدن هر آن‌چه که هست هرگز نمی‌توان به دوست‌داشتن ادامه داد. رابطه‌ی پایدار، رابطه‌ای رونده و در حال حرکت به سمت شناخت بیشتر ابعاد واقعی یک‌دیگر می‌باشد. تا ابد نمی‌توان در پس آن چیزی مخفی شد که حقیقت ندارد. سرچشمه‌ی اعتماد به یک‌دیگر، صداقت است و آغاز حرف اول عشق با اعتماد تحریر می‌شود.

رو راست باشیم. خوب یا بد. خواسته‌های‌مان را بیان کنیم و دورنمایی که برای رسیدن‌ به آن نقشه‌ی راه می‌خواهیم. ما در خانه یک شریک دائمی داریم ولی در زندگی بسیارش را، دوست، هم‌کار، هم‌راه. از چوب‌خط‌های تیز و برنده‌ دور بمانیم و خودمان باشیم، گاه سفید و گاها سیاه حتی، و با معجزه‌ی ترکیب این دو، طیف‌های شفاف وسیعی را بسازیم که قالبی دائمی داشته باشد. به همین ساده‌گی…