روسیه اوکراین و آینده نقش روسیه در منطقه

رسول نفیسی

 

بالاخره پوتین به اوکرائین حمله کرد..علل این اقدام خطرناک آشکار است: پوتین هم- مثل آیت الله های ایران – در فقدان پیشرفت اقتصادی و اجتماعی تنها با ایجاد بحران میتواند حکمرانی کند و تحریک حس ناسیونالیستی و شووینیستی روس همیشه با موفقیت همراه بوده است. استالین با همین روش میلیون ها نفر را در "جنگ میهنی" روس با آلمان به میدان کشاند که از آن میان بیش از بیست و چهار میلیون روس کشته شدند.

فرمول "وطن در خطر است" همه جا کار میکند. البته در ایجاد پیش زمینه این ماجرا غرب هم مقصر است. ایجاد یک خط ماژینوی متشکل از متحدین "ناتو" به دور روسیه بهانه لازم را به دست پوتین داد. پذیرفتن مجارستان، جمهوری چک، لاتویا، لیتوانی، استونی به دور روسیه ای که به تازگی سیستم سوویتی را کنار گذشته و از هر زمان بیش تراحتمال دمکراتیک شدن داشت به این تجاوز در پوشش دفاع کمک کرد.  این در حالی بود که غرب نه تمایل ونه امکان دفاع از این کشورهای نوظهور را داشتد.

مقدمات الحاق اوکراین به "ناتو" که در واقع محل ایجاد اولین دولت روس در حدود هزار و ششصد سال پیش است ظاهرا آن کاه آخری بود که کمر شتر را شکست. ولی باید اضافه کرد که روسیه تحت امر پوتین حتی بدون گسترش ناتو هم دلایلی پیدا می‌کرد تا سعی در بازگرداندن مناطقی کند که با نام تعارف آمیز "اتحاد جماهیر شوروی" و "برادرانه" تحت سلطه روسیه بوده اند.

آینده این تجاوز روشن نیست و پیش بینی در این زمینه از عقل سلیم به دور است ولی از نوع برخورد پوتین با بلاروس و گرجستان و ارمنستان می توان بطور تقریبی گفت که پوتین خواهد کوشید بطور برق آسا از جنوب ازطریق شبه جزیره کریمه و از شمال از طریق بلاروس کشور اوکراین را اشغال کند و دولت آن کشور را مجبور به استعفا کرده دولت دست نشانده خودرا تاسیس کند. البته یک کودتا از طرف عوامل روسیه میتواند این هدف را سریع تر تامین کند.  

حرکت متجاوزانه ی روسیه و الحاق بخش هایی از کشورهمسایه باید برای ایرانیان خاطرات تلخ تاریخی ای را یادآورشود، و آشکارا اشتباه بزرگ استراتژیک جمهوری اسللامی در نزدیک شدن به فدراسیون روسیه را خاطرنشان کند. از طرف دیگر، این رویداد تاییدی است بر صحت سیاست خارجی دوره شاه. اگرچه تکیه زیاده ازحد او برآمریکا خود ایجاد اشکال کرد ولی تعیین روسیه/اتحاد جماهیر شوروی به عنوان کشوری متجاوز که باید از آن حذر کرد درست بود.

ایران بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان توسط عوامل روسی این مهم را تجربه کرده بود. بسیار محتمل است که اگر گرایش جدی بطرف غرب در ایران هم مشاهده شود، آن کشور هم گام های متجاوز سالدات های روسی را بار دیگر تجربه کند. دولت جمهوری اسلامی هم که تمایل دارد همه امور را از نو و در بعد "اسلامی" اش  تجربه کند و هیچگاه از تجربه نیاموزد، ممکن است با سیاست های معوج خود نهایتا  دست متجاوز روسیه را باز در سرزمین های خود تجربه کند.