من هنوز هیچ حق و حقوقی ندارم
افسون حضرتی
با اینکه سالهاست همه از حق و حقوق زنان مینویسند، من هنوز هیچ حق و حقوقی ندارم. دو دهه قبل که کارم را شروع کردم مردانی که بهعنوان سردبیر در ساختمانهای کهنه روزنامهها با اقتدار قدم میزدند و دستور میدادند تا جایی که در توان داشتند سعی میکردند به من نگاه نکنند و نادیدهام بگیرند. برای آنکه به آنها ثابت کنم من روزنامهنگار هستم نه آبدارچی یا منشی مثل مرغ در قفس خودم را به در و دیوار میزدم.
با ورزشکاران مرد و اندک ورزشکار زنی که سالهای دهه ۷۰ فعالیت میکردند گفتگو میکردم، گزارش مینوشتم به دنبال خبری دسته اول از این فدراسیون به آن فدراسیون میرفتم، روزهایی که امتحان داشتم از ترس سردبیر کتاب و جزوه را در کشوی میز میگذاشتم و خیلی آرام با خودکار قرمز و آبی زیر نکات مهم خط میکشیدم. مشکل آنها من نبودم. مشکل آنها جنسیت من بود و تلاشی که برای رسیدن به حق و حقوقی قانونیام داشتم.
به خوبی بهخاطر دارم پس از چندین سال سابقه کار سردبیر یک روزنامه حقوق مرا با تاخیر یک هفته ای یا حتی ده روزه میداد. وقتی میپرسیدم میگفت: «ما مردای بدبخت باید نونآور باشیم کی از تو انتظار داره؟» یا با ادبیات سخیفتری میگفت: «پول میخوای که به قر و فِرت برسی؟» من رنگ به رنگ میشدم و قید حقوق به موقع را میزدم. کسی نبود برایش از مشکلات بگویم و کسی نبود که دلجویی کند. خودش دلال بازیکن بود و هم از آخور میخورد هم از توبره.
دبیر سرویس دیگری سه روز در هفته دانشگاه میرفت، یک روز کار داشت، یک روز دیگر باید به فلان مجله سر میزد و فقط وقت آزادش پنجشنبهها بود. تمام هفته یک تنه کار میکردم با کمترین حقوق. بعد از دو دهه هنوز عیدی نگرفتهام و بیمه هم ندارم. در سالهای اخیر مشکل دیگری هم مثل غدهای چرکین سرباز کرده است. آزار و اذیتهای کلامی که دستمایه جنسی دارد. هر وقت در مقابل این آزارهای لفظی مقاومت کردم، پاداشم اخراج بوده و جالب اینجاست که بعد از ۲۳ سال هنوز کسی نیست که با او درد دل کنم. ۲۳ سال قبل دختر خامی بودم که بیاعتناییها را به پای بزرگی سردبیرها، ورزشینویسان مرد با مغزهای زنگزده، کمتجربگی و دانشاندوزی خودم میگذاشتم.
در مقابل تحقیرهای آنها خودم را مجاب میکردم که «ایراد نداره همه چیزو که توی دانشگاه یاد نمیدن.» امروز که تحصیلات دارم، عضو چند انجمن بینالمللی هستم، تجربه بسیار دارم، با نسلی کار میکنم «وابسته به بدنه قدرت، فارغ از تحصیلات آکادمیک اما با مدرک دکترا، بیتخصص در مدیریت ورزش و رسانه ولی ادعایشان گوش فلک را کر کرده است.
این نسل هم زنان را نادیده میگیرد، همان مردان مستبد دو دهه قبل هستند با اینکه تفاوت که امروز باید آقای دکتر صدایش کنیم و دوباره همان داستان تکرار میشود که هرچه میگویند غیر از «چشم، ببخشید، حق با شماست، هر جور شما صلاح میدونید، با اجازه من دیگه میرم، هر دستوری بفرمایید و ...»
نمیتوان بیشتر اظهار نظر کرد. من بهعنوان یک زن روزنامهنگار ورزشی در دو دهه متفاوت جنگیدم ماندم. یک دهه با مردان زنستیز سنتی، یک دهه با مردان زنستیز مدرن. وقتی از حق و حقوق هم حرف میزنی انگار بخشی از زندگیشان را مطالبه کردهای. در آستانه ۸ مارس چه حق و حقوقی را از این جماعت باید مطالبه کنم؟
مطالبات زنان
@WomenDemands
نظرات