ای کلید آبگیر طلایی جهان
برای جزیزه هرمز و مردمان مهربانش


شکوه میرزادگی

به خواب های رنگی ام می مانی
وقتی که عاشق می شوم و سرخوش
وقتی که از تک تک ستاره ها می گذرم
برانوار خورشید می ایستم
و رقص کنان و آواز خوانان
به تو می رسم

لم می دهم بر سبزها و سفیدها وسرخ هایت
آی  رنگین کمان تمام نشدنی من؛
چرا این زادگان تباهی و نیرنگ
رنگ هایت را می دزدند
چرا بر چهره ی معصوم باستانی ات خط می کشند
و چرا تنگ نظرانه بلندی هایت را می شکنند

در برابرت زانو می زنم ای زیبای با شکوه من
و به یادت می آورم که تو از آنِ سرزمینی هستی
که با هر شکستنی، دوباره روئیده می شود.

یادت باشد از تو آموختم که نشکنم؛
ای کلید آبگیر طلایی جهان!

ژانویه ۲۰۲۲