هر روز صبح بعد از خواندن اخبار بی بی سی فارسی میام سراغ ایرون دات کام. می بینم هنوز همون نوشته های دیروز، پریروز یا حتی پس پریروز مونده. نگاه می کنم به کامنت ها، می بینم اونا هم تعدادشون مثل روز قبل است. دمق صفحه را می بندم و می رم سراغ فیس بوک، بلکه اونجا مطلب جدید و جالبی باشه. اونجا هم انقدر وسط پست های دوستان فیس بوکی، تبلیغ است و پیشنهاد دوستی با افرادی که اصلا نمی فهمم به چه علت ربطی می تونن بمن داشته باشن که اعصاب نداشته ام خط خطی تر می شه و میرم بیرون از اونجا. چندین وبسایت اخبار فارسی دیگر را چک می کنم. لپ تاپ را می بندم و میرم سراغ واتساپ. همه اش فورواردی است. اینستاگرام برام جالبتره. کمی اونجا می پلکم. بالاخره از اونجا هم میام بیرون. بهانه ایی نمونده برای در رفتن از زیر کارهای خودم. نگاهی به میز تحریر نامرتب، کاغذهای پراکنده اینجا و آنجای اتاق و آهی که چرا من هیچوقت در عمرم نتوانستم مرتب باشم.