مسابقه انشای ایرون
 

نون و ساعت‎‎

میم نون

 

وقتی تازه استخدام میشی، نزدیک های محل کار، کارخانه، مغازه، شرکت یا اداره و بانک و...‌ کلا فرقی نمیکنه کجا کار کنی، تو ایران که باشی یک سوال روزهای اول ذهنو درگیر میکنه: اینورا نانوایی کجا هست؟

از همه همکاران و آبدارچی میپرسی تا ادرس نانوایی را بگیری و خوشبختانه اکثرا میشناسند و زودی بهت میگن که دوتا کوچه بالاتر یا پایینتر یک نانوایی سنگکی یا بربری هست و هر چه به محل کارت نزدیک تر باشه چه بهتر و خدار و شکر میکنی.

از طرفی همیشه سعی میکنی ساعت مچی رو دستت را همیشه ببندی و فراموش نکنی که این یکی خیلی مهمه، اگر هم نداشته باشی یا عادت به بستن ساعت مچی نداری، گوشی موبایلت کافیه، حتی اگر به موبایل نگاه نکنی بلاخره تو محل کار یکدونه ساعت دیواری که هست.

همه اینها هم که نباشه، همکار عزیز خودش بهت خبر میده، مثلا ساعت ۹ شده بریم صبحونه بخوریم یا یک ربع دیگه وقت ناهاره، بریم غذایی که ازخونه آوردیم گرم کنیم یا برم از سوپری سر کوچه یه سالاد الویه بگیرم، حالا که دارم میرم کسی چیزی نمیخواد؟ باشه یک تن ماهی هم برای یکی از بچه ها میخرم.

موقع کار هریک ربع یکدفعه یک نگاهی به ساعت بیاندازی ببینی که آیا زمان نگاه کردن به شبکه های اجتماعی رسیده تا نیم ساعتی هم در فیس بوک و اینستاگرام و واتساپ وقت تلف کنی و چرت و پرت ها را به چند دوست دیگه که سر کار هستند ارسال  کنی تا اونا هم کار نکنند.

کلا آداب و رسوم کار کردن تو ایران بدون ساعت و نون جور در نمیاد و یک کمبود حساب میشه، و از پایه کار خرابه.  خشت اول را آنقدر کج گذاشتند که وقتی میشنوی تو ژاپن اگر یک دقیقه دیر برسی سر کار و ساعت بزنی، ۱۵ دقیقه دیرکرد حساب میشه و از حقوقت کم میکنند و اگر تا ساعت ده صبح یا سه بعد از ظهر که قانون بریک تایم هست و ده دقیقه وقت داری به استراحت و‌ کارهای شخصی بپردازی، میگی بابا اونا دیگه روبات هستند، یعنی چی؟ گرسنه بمونم تا ساعت اعلام کنه که چی بشه من به کارم میرسم، یک چیزی هم میخورم به کسی هم لطمه نمیزنم.

حتی  توجه به مناسبت های مذهبی خود ارجحیت به کار  دارد و بجز زمان نماز و نیایش روزانه در خیلی از روزهای کاری برای عبادت میتوان کار را برای ساعتی تعطیل کرد.

اصول اولیه کار کردن و انضباط کاری در طول این چهل سال در ایران بکلی فراموش شد و عدم تعهد کاری و  توجه به بازده کاری مفید خودبخود مثل یک غده سرطانی به تمام ارکان اشتغال و فعالیت ها در تمامی سطوح، از وزارتخانه تا یک کارگاه کوچک رخنه کرده، بطوریکه خیلی از ادارات دولتی حتی اگر تعطیل هم باشند لطمه ای به چرخه زندگی مردم نمیخوره، و شیوع  پاندمی کرونا بوضوح این مسئله را نشان داد که نبود کارکنان در ادارات و بانک ها و غیره صدمه ای به  امورات کشور نزده است.

از طرفی دستگاه های ناظر و بازرسی برای جلو‌گیری از این اتفاق شوم، خود آلوده، نون و ساعت هستند و بود و نبودشون فرقی برای امورات کشور ندارد و در مواردی خودم به چشم خودم  دیدم که خودرو بازرسی تاکسیرانی یا شرکت واحد یا اتاق اصناف در کوچه خلوتی زیر سایه پارک کرده و دوستان بازرس در صف نون بربری و یا در حال چرت هستند.

این عادت زشت اپیدمی شده در کشورمان، حتی اگر حکومت تغییر کند و اپوزسیون سکان مملکت را در دست بگیرد، در فرهنگ کاری ایران ریشه دوانده و تا سالیان سال بلای رشد و بهبود شرایط مردم خواهد بود و از جدی ترین اسیب های اجتماعی بحساب میاید.