گفتن ناگفته ها
جین آستین نویسنده ای پرتالیف و پیش تاز

فیروزه دیانت

 

جین آستین نویسنده ای پرتالیف (١٧٧۵-١۸١٧) و یکی از پرطرفدارترین نویسندگان در سراسر جهان و ازجمله ایران است. برخی از منتقدان تاثیر او را در نثرهمسان تاثیر شکسپیردر درام می دانند. او با زبانی طنزآمیز(چند معنایی و کلام دوپهلو) گوشه هایی از زندگی و تاریخ انگلستان عصرش از جمله اختلاف طبقاتی و جنسیتی را نشان می دهد. اگرچه او نثری ساده و روان دارد اما این بدان معنا نیست که نوشتن درباره آثار او ساده باشد. ویرجینیا وولف درباره او می نویسد جین آستین از بزرگترین نویسندگانی است که درک بزرگی اوآسان نیست. آستین از جمله نویسندگانی است که بسیار به روح و روان زنان و به عبارتی دیگر به زنانگی پرداخته و آثارش الهام بخش نویسندگان بسیاری در سراسر جهان است. نمایشنامه ها و فیلمهای متعددی بر اساس آثاراو ساخته شده است. این جستار پس از معرفی اجمالی جین آستین به مسئله عنوان و فرم درکتاب "غرور و تعصب" او می پردازد.

آستین در همپشایر انگلستان متولد شد. پدرش کشیش بود و از میان شش خواهر و برادر،کساندرا به او بیش از دیگران نزدیک بود. "عقل و احساس" ، اولین رمان آستین، با نام "الینور و مری آن" و در فرم رمان نامه نوشته شد اما خود او آن را بازنویسی کرده و روایت و همینطور عنوان آن را تغییر داد و به نام نویسنده ای گمنام در ١۸١١ به چاپ رساند. آستین هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نیز نداشت. در ۲۹ ژانویه ١۸١۳ پس از انتشار رمان "غرور و تعصب" در  نامه ای به کساندرا از کتابش و چاپ آن به عنوان "فرزند دلبندم" یاد کرد.

آستین شش سال پیش از انتشار رمان "غرور و تعصب"، آن را با عنوان "برداشت نخست" به ناشری داده بود ولی مورد قبول واقع نشده بود. چهار رمان "عقل و احساس"، "غرور و تعصب"، "منسفیلد پارک"، و "اما" را به ترتیب در سالهای ١۸١١، ١۸١۳، ١۸١۴، ١۸١٦ در زمان حیاتش به چاپ رساند. "منسفیلد پارک" سومین رمانی بود که در زمان حیات او با عنوان نویسنده دو اثر "عقل و احساس" و "غرور و تعصب" بدون ذکر نامی از جین آستین به چاپ رسید.

برادرش هنری رمان "نورثنگر ابی" را که نام اولیه اش "سوزان" بود در ١۸١٧ به چاپ رساند. "اغوا" در سال ١۸١۸ پس از مرگ نویسنده به چاپ رسید. و "لیدی سوزان" و "واتسنها" که ناتمام مانده اند از کارهای اولیه او هستند. گرچه که آستین در زمان حیاتش خصوصا به سبب سه رمان اولش مورد تایید و تحسین قرار گرفت اما پس از مرگش با انتشار کتاب "خاطرات جین آستین" در ١۸٦۹ توسط برادرزاده اش جیمز ادوارد استین به مخاطبان بیشتری معرفی شد و سپس در دهه‌ی ١۹۴٠ در جوامع دانشگاهی و ادبی به‌عنوان یکی از بزرگترین رمان نویسان کشورش شناخته شد.

کتابهای جین آستین از جمله دو کتاب نخست او "غرور و تعصب" و "عقل و احساس"، به مادیات، ازدواج وجایگاه اجتماعی که دغدغه های دوره جین آستین نیزبوده اند می پردازند. از جمله مباحث دیگری که در "غرور و تعصب" منعکس شده   مسئله انقلاب ١٧۹۵ فرانسه و تقویت نیروهای رزمی انگلیس برای مقابله با تهدیدهای ناپلئون است. انقلاب خود سبب شد تا افراد به برابری و آزادی بیندیشند. همزمان با آن زنان دیگری از جمله مری ولستندکرفت در آثارشان برابری دو جنس را مطرح کردند. ولستندکرفت در اثرمشهورش "احقاق حقوق زنان" در ١٧۹۲ به شدت نابرابری زن و مرد را زیر سوال برد و محروم شدن زنان را از حقوق اجتماعی محکوم کرد.

آستین هم در آثار خود دست به کاری مشابه زد. وقتی که آقای بنت پس از صرف چای آقای کالینز را به خواندن کتابی برای جمع دعوت کرد آقای کالینز به جای رمان "موعظه های فرادیس" را انتخاب کرد. این کتاب "موعظه هایی برای زنان جوان" درباره هدایت و آموزش اخلاقی زنان است و جین آستین نگاهی به این باور غالب زمان خود دارد. احتمالا جین آستین "پملا" نوشته سموئل ریچادرسن (١٧۴٠) را خوانده بوده؛ کتابی که در آن زنان خودسر و مستقل عاقبتی تلخ دارند. اما جین آستین حادثه ای که برای لیدیا بنت اتفاق افتاد را با پایانی نیک به سرانجام می رساند. همچنین کتابی که با عنوان اولیه "برداشت نخست" به اولین برداشت در رویارویی افراد می پردازد.

در قسمتی از رمان می خوانیم" خیلی زود چشم همه خانمها به مرد جوانی افتاد که قبلا او را ندیده بودند. او ظاهر متشخصی داشت و همراه یک افسر در طرف دیگر خیابان راه میرفت" (۵۳). این مرد به ظاهر متشخص ،ویکهام، اغواگر زنان است که به تدریج هویتش فاش می شود. اما لیدیا این نکته را نمی بیند و با گریختن با ویکهام به سرنوشت خود و خواهرانش، جین و لیزا، لطمه می زند. کالینز نامه ای به آقای بنت می نویسد: "بر خود واجب می دانم بنا به رابطه قوم و خویشی و موقعیتی که در زندگی دارم (کشیش) به سبب مصیبت دردناکی که بر شما وارد شده . . . همدردی کنم . . . مرگ دخترتان در مقایسه با چنین مصیبتی سعادت محسوب می شود"(۲١۳).

اگر چه این قضیه رسوایی بزرگی برای لیدیا و خانواده اش محسوب می شود اما جین آستین بر خلاف آثار دیگر همدوره و یا کمی پیش تر از زمان خود پایان خوبی برای لیدیا رقم می زند و دلیل انتخاب عنوان اولیه "برداشت نخست" را توجیه می کند. از طرفی برداشت اولیه خواننده از بینگلی و جین تا آخر رمان تغییر چندانی نمی کند، هر دو آنها به راحتی تحت تاثیر اطرافیان قرار میگیرند. استفاده از عنوان "برداشت نخست" درکی کلی به خواننده می دهد.

در حالی که الیزابت در خلال رمان به غرور و تعصبش آگاهی می یابد و عنوان غرور و تعصب عنوانی در خور تامل است برای سفر به درون خود و آگاهی یافتن الیزابت و دارسی به ماهیت وجودیشان. وقتی که دارسی برای بار دوم از الیزابت خواستگاری می کند می گوید: "من در تمام عمرم در عمل آدم خودخواهی بوده ام. . . در کودکی یادم ندادند که خلق و خویم را اصلاح کنم. اصول صحیح را به من آموختند اما مرا به حال خود گذاشتند تا همین اصول درست را با غرور و خودپسندی دنبال کنم. . . به من آموختند که خودخواه و از خودراضی باشم و خارج از خانواده به کسی اعتنا نکنم. به بقیه دنیا اهمیتی ندهم یا لااقل فهم و ارزش دیگران را پایین تر از خودم فرض کنم" (۲٦٧).

آموزش دارسی یک جانبه بوده و فقط در قسمتهای پایانی رمان است که با جدال با خود برآن آگاهی می یابد. پس از ملاقات با لیزابت و دل بستن به او  به درون خویش سیری می کند.  در اواخر رمان است که دارسی در خلق و خویش تغییری می دهد و متقابلا الیزابت نظرش را درباره ازدواج با او تغییر میدهد.  از طرفی با توجه به اینکه الیزابت به موقعیت اجتماعی خود افتخار می کند سعی براین دارد که همسر آینده اش را نه به خاطر ثروتش بلکه براساس عشق  وعلاقه به او انتخاب کند. در پاسخ لیدی دو بورگ که  ادعا می کند دارسی و دخترش به واسطه رابطه خانوادگی و موقعیت اجتماعی در مقایسه با الیزابت و دارسی بیشتر مناسب یکدیگرند، الیزابت می گوید: "اگر با خواهر زاده شما ازدواج کنم به هیچ وجه پایم را از گلیم خودم درازتر نکرده ام. ایشان نجیب زاده اند، من هم پدرم  نجیب زاده است. از این لحاظ در موقعیتی برابر هستیم"(۲۵٧).

با تغییر نام "برداشت نخست" به "غرور و تعصب" در حقیقت آستین از ژانر رمانهای سانتیمانتال که در آن به نوعی قهرمان سقوط می کند فاصله می گیرد و همین طوردر طی رمان شخصیتها فرصتی می یابند تا دوباره خود را ارزیابی کنند و این نکته در مورد الیزابت و دارسی هم صادق است. همین طوررمان "غرور و تعصب" طبقات اجتماعی دوره جین را نشان داده و خصوصا مسئله ازدواج در همان طبقه اجتماعی را زیر سوال می برد.

اگرچه "غرور و تعصب"  رمان نامه نیست با این همه جین آستین از نامه های زیادی درمتن آن استفاده می کند که در نوع خود اشاره به رایج بودن این فرم در قرن هجدهم دارد. فرم نخستین "عقل و احساس" رمان نامه بود که جین آستین فرم آن را تغییر داد. این امر حاکی از توانایی آستین در به کار بردن این فرم است. در حالی که خواننده حرکات و گفتگوها را به واسطه راوی دنبال می کند نامه ها فرصتی به خواننده می دهند تا دیدی به دنیا و افکار درونی شخصیتها داشته باشد. علاوه بر راوی خواننده نیز از طریق نامه ها به صدای درونی کالینز، جین، لیدیا، آقا و خانم گاردینر و دارسی دسترسی پیدا می کند. همان چند صدایی که میخاییل باختین درباره آن نظریه پردازی می کند.

از طریق نامه هاست که خواننده از طبقه اجتماعی شخصیتها آگاهی بیشتری می یابد. به عنوان مثال کالینز با نامه ای که پس از گریختن لیدیا به خانواده اش می نویسد ظاهرا هدفش را همدردی با خانواده اعلام می کند در حالی که اساسا نامه اهانتی به خانواده و خصوصا آقا و خانم بنت و آشکار کننده احساسات درونی کالینز درباره این مسئله است. از طرفی دیگر، نوشتن نامه به شخصیتها کمک می کند تا درون و دنیای اطرافشان را بهتر بشناسند و به گونه ای آینه هایی هستند که درون را به واسطه فاصله ای که بین نگارنده نامه و خود و همین طور بین خواننده و راوی ایجاد می کند نمایش داده، به خواننده این امکان را می دهد تا اثر را در قالبی دیگر نیز درک کند. نوشتن نامه ها به دارسی کمک می کنند تا درباره خودش بیاندیشد و جنبه هایی از شخصیتش را که پیش از آن برای خواننده و الیزابت ناشناخته بوده است را آشکار می کند. در حقیقت نامه های دارسی عملکردی سه گانه دارد که دارسی را به خود، الیزابت و خواننده بیشتر می شناساند.

همان طور که این وات در "طلوع رمان" اشاره می کند یکی از دلایلی که رمان نویسان شخصیتهایی را خلق می کنند که به نوشتن نامه می پردازند آشکار کردن و گفتن ناگفته ها است چرا که خواننده با دست یافتن به خودآگاه آنها می تواند شخصیتهای داستانی را بهتر بشناسد. آثار جین آسین جایگاهی ویژه در ادبیات جهان دارد که خواندن آثار او نه تنها به شناخت و فهم دوره ای که او در آن می زیسته کمک می کند بلکه آینه ای است برای فهم شخصیتها و ارتباط آنها با دنیای بیرون و درون خویش.

 

منابع

Austen, J. Pride and Prejudice New York: Modern Library, 2000.
Bakhtin, M. M, and Michael Holquist. The Dialogic Imagination: Four Essays. Austin,  University of Texas Press, 1981.

Fordyce, James. Sermons to Young Women: By James Fordyce, D.d. The 8th ed., corr. and  greatly enl. ed., Dublin, Printed by Campbell and Shea, for W. Gilbert, P. Byrne, P.  Wogan, W. Jones, and J. Milliken, 1796.

Richardson, Samuel. Pamela: Or, Virtue Rewarded. New York, Garland Pub, 1974.

Watt, Ian P. The Rise of the Novel: Studies in Defoe, Richardson and Fielding. Berkeley,  University of Los Angeles Press, 2000.