"متشخص بودن" یک خصوصیت بسیار تاثیر گذاره، شاید بیشتر از هر خصوصیت دیگه ای.
ولی تشخیص این صفت در آدمها بسیار وابسته به مخاطب و اصول ِمهم و ارزشمند ِزندگی مخاطبه. مثلا اگر من پول را یک ارزش اولیٰ بدونم، پر واضح هر فرد پولداری به نظرم متشخص خواهد بود. اگر پوشش آدمها رو بسیار بها بدم، هر آدم زیبا پوشی به نظر من متشخص هم خواهد بود. یا اگر تحصیلات رو یک ارزش والا بدونم، آنوقت تمام مهندس ها و دکتر ها و استادهای دانشگاه عالم به نظرم متشخص میان.
در واقع لیست آدمهایی که شما در زندگیتون متشخص میدونین، نمیگه که افراد متشخص کیا هستن بلکه میگه شما کی هستین و ارزش های فکری شما چیه.
لیست افراد متشخص زندگی شما کاملا نشون میده که شما برای چی احترام قائل هستین.
تشخص ِوابسته به پول، لباس، زیبایی، میزان تحصیلات معمولا یک حس گذراست.
تشخص واقعی کاملا رها و فارغ از وضعیت مالی، ظاهر، پوشش، سن، جنسیت، تحصیلات ، و محل زندگی افراد ست.
حس تشخص واقعی زمانی اتفاق میفته که شما بدون علم به وجود و یا عدم وجود فاکتورهای بالا در فردی، احساس احترام و تحسین به اون فرد پیدا میکنین. یعنی اینکه این اون فرده که شما رو وادار به احترام به خودش میکنه نه اینکه شما خودخواسته و وابسته به ارزش های فکری و شخصی خودتون تشخیص تشخص در فردی رو بدین. فرد متشخص حتی بر خلاف تمایل شما، هیچ راهی غیر از احترام و تحسین بهش رو براتون نمیذاره.
و داشتن ِتوان ِایجاد احترام، فقط وابسته به دو عامله: آگاهی و شعور.
و نه هیچ چیز دیگه!
و به همین دلیل ما گاهی بعد از رویارویی با کسی، در یک مدت بسیار کوتاه میبینم که حس احترام و تحسین زیادی نسبت به یک اون آدم ِبه زعم ما عادی که مثلا تحصیلات عالیه نداره، شیک پوش نیست، زیبا رو نیست و پولدار نیست، را حس کنیم. و حیرت زده از خودمون میپرسیم این آدم چی داره که این حس رو در من بوجود آورده؟
و جوابش شعوره! شعور همون میزان آگاهی و بلوغ فکری فرده. میزان آگاهی و شعور افراد در گفتار و رفتار آدمها بازتاب داره.
و این دقیقا یعنی صفت ِتشخص! صفتی که شما رو به دلیل شعور و بلوغ فکریتون از دیگران متمایز میکنه. صفتی رها از تمامی صفات دیگه!
آدمهای متشخص زندگی شما کین؟
#مژگان #تشخص #ارزش
November 13, 2021
شاید چنین آدم هایی وجود داشته باشن ولی من الان هیچکس به ذهنم نمی رسه. آدم خوب، مهربان... زیاد می شناسم اما با شعور؟ مگر اینکه شعور رو چی تعریف کنیم. برای من شعور یعنی بدونی هیچی نیستی. اما تا زمانی که در جلد انسان هستی، دیر یا زود، کم یا زیاد، گند می زنی. انسان باشعور هم وقتی منافع و جانش در خطره، بی شعور می شه. بشر از بیخ بی شرفه.
نیست نگرد :)
Homo homini lupus
یک ضرب المثل لاتین است. به معنی انسان ؛ گرگ انسان است. یعنی هر بشری در فکر دریدن هم نوعان خود است.
.... با تمام وجود امیدوارم این ضرب المثل هیچگاه درست نباشد.
این تشخص و یا پرستیژ که گفتید در مورد کشورها هم صادقه. همه ما دلمون میخواهد آدم های با شخصیت جذاب و پرستیژی عالی ظاهر شویم. کشورها هم همین طور. مثلا فرانسوی ها صنعت مد و لوازم آرایش و فیلم های سینمائی به قول خودشون آوانگارد را از اجزا مهم پرستیژ بین المللی خود میدانند.
..خلاصه سرتونو درد نیارم. پرستیژ و یا همون تشخصی که شما گفتید از اجزاء مهم قدرت فردی و ملی هست.
در تایید گفته ی جهانشاه دو بیت ، یکی از حافظ و دیگری از مولانا بلافاصله پس از خواندن مطلب به ذهنم رسید. حافظ: آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست / عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی
و امّا مولانا : دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتا که یافت می نشود........
جستجو بی حاصل است ، نگرد!!!!
سلام مژگان خانم. خب، یه جورایی مشخصه شعور هم نسبی است، یعنی بر میگرده به همانکه ارزش های فکری شخض ما چیست. گرفتاری از آنجا شروع میشه که هر کسی برای خودش معیار و اندازه گیر شعور دارد. مثلا خیلی ها بر این باورند که یک رهبر مذهبی شعورش آنقدر بالا است که میتواند (و باید) ولی همه مردم باشد.
جدا از شعور، این مشخصه های دیگر را که نام بردید، میتوانند به درستی معرف یک آدم متشخص باشند. چرا؟ چون آن صفات نشانه نورم یک جامعه است. خوش لباس بودن (نه لزوما لباس گرانقیمت پوشیدن)، تمیز و خوش بو بودن (نه لزوما عطر و ادوکلن گرانقیمت بکار بردن)، پولدار بودن به منظور حمایت مالی خانواده و فرزندان (نه لزوما سعادت آباد نشین بی جنبه بودن -- بر گرفته از گفته آقای مازیار میری کارگردان فیلم «سعادت آباد» در نشست فیلمش چند سال پیش در لس آنجلس)، تحصیل کرده به منظور یک فرد به درد بخور در جامعه (درد بخور؟ ببخشید، دیگه کلمه کم آوردم چون فارسیم ضعیف شده. انشالله مفهوم است). معمولا اگر همه این صفات کنار هم ردیف باشند، میتوان گفت آن فرد متشخص است، اما این مجموعه لزوما حتمی نیست.
اما یک نظریه همیشه صحت داره: گردو گرد است، ولی هر گردی گردو نیست. داشتم فکر میکردم شاید منظور شما منعکس از این ضرب المثل بوده، که من هم موافقم.
برگردم به شعور. اندازه گیری مطلق شعور بسی سخت است، حتی میتواند دست انداز گذار هم باشد، به مضمون همان مثالی که بیان کردم. به قول اون آدم آهنی (این روزها میگویند روبات) در سریال قدیمی کهکشان، «خطر... خطر.»
پ.ن. وای، جونم در اومد تا اینارو فارسی تاپیدم. به خدا پنگلیش تایپ کردن سریع تر بود.
@bavafa
من نگاهم به آدمها روشنه، من امیدوارم...
گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
«تشخص واقعی کاملا رها و فارغ از وضعیت مالی، ظاهر، پوشش، سن، جنسیت، تحصیلات ، و محل زندگی افراد ست.»
کاملاُ؟
در مورد سن و جنسیت که فرد هیچ کنترلی روی آن نداردِ بله، درست است،
اما بقیه معیار ها تا حدی شخصیت و شاید طرز تفکر و انتخاب های فرد در زندگی اش را بروز میدهد.
@Alip
شخصیت با تشخص فرق داره. اگر پولتون باعث شده که شعور تون بیشتر شه، خب پس پول عاملِ تشخصِ شماست. بقیه ی آیتمها هم همینطور. من معتقدم لباس و پول و تحصیلات باعثِ افزایش آگاهیِ منجر به شعور نمیشه.
چه تفاوتی میکند که چه چیزی (پول یا هر چیز دیگری) «عامل تشخص» فرد میشود؟
«لباس و پول و تحصیلات» را در یک دسته بندی گذاشته اید.
انتخاب لباس، امری شخصی است. لباس تمیز و آراسته میتوان پوشید، یا لباس چرک و به هم ریخته.
پول را هم میتوان با سعی و کوشش به دست آورد، یا با تقلب و دزدی. میتوان با آن شکم عده ای را سیر کرد یا خرج اتینا کرد.
تحصیلات ( آکادمیک البته و نه حوزوی) را هم معمولا با تلاش و همت باید بدست آورد و قابل انتقال هم نیست.
@Alip
ظاهراً متوجه ی حرفم نیستین. من نگفتم شیک پوشی، تحصیلات عالیه و یا پولدار بودن چیزِ بدیه، بلکه میگم این فاکتورها عاملِ تشخص نیست، عاملِ شعور و آگاهی نیست لزوما. یعنی نمیتونین بین چون یکی دکترا داره یا ۱۰۰ میللیارد پول داره یا خیلی شیک پوشه لزوما متشخص هم هست یا برعکس اگر پولدار نیست یا اگر شیک پوش نیست یا اگر فقیر ه لزوما متشخص هم نیست.
بله، بر پدرش لعنت هر کس چنین ادعایی کرد.
کسی مدعی نیست که اینها لزوماُ معنای خاصی دارند.
ولی رگه هایی از تشخص را میتوان بر این معیارها یافت.
البته «لباس» با «شیک پوشی» متفاوت است.
میتوان لباس مناسب و تمیز و آراسته پوشید، اما «شیک» نبود.
@Alip
جایِ چک و چونه نیست، مطلقا هیچ رگهای از تشخص در و وابسته به این فاکتورها نمیبینم. وسلام!
جشن عروسی شماست.
کسی رفته لباسش را شسته،
اطو کرده،
مرتب و منظم آمده به جشن عروسی.
دیگری با لباسی کثیف و چروک است آمده.
هیچ تفاوتی در این دو رفتار مشاهده نمیکنید؟
(حال کسی هم مدعی نیست که اولی از دومی حتماُ تشخص بیشتری دارد، اما در نگاه اکثر مردمان، آن اولی معمولا متشخص تر به نظر می اید تا آن دومی)
بهرحال.
نگاه ها متفاوت است.
موفق باشید
@Alip
تمامِ این متن دقیقا در موردِ همون مردمی بود که وصفشون کردین، شما و اونایی که دارن اشتباه میکنن. حتی اگر اکثریت باشن به قولِ خودتون. من از این همه چک و چونه تون متوجه شدم دنبالِ توجیهِ این تفکرین. وقتتون خوش.
مردمی که من وصف کردم؟
کدام مردم را من «وصف» کرده ام؟
«توجیه» ای هم در کار نیست. (یک «توجیه» است. یک «توضیح». امید است که تفاوت را بدانید)
من که نگفتم مردم درست فکر میکنند یا غلط!
(جایی دیدید که من گفته باشم این مردمان درست فکر کرده اند؟؟
ممنون میشم نشانم دهید کجا من چنین نظری را ارايه داده ام!)
میگویم مردمان ( یا اکثر مردمان) اگر شما را با لباس آراسته و متناسب با زمان و مکان در جایی ببینند،
یک نظر در مورد شما دارند،
و اگر شما را با لباس چرک و چروکیده و نامنتاسب، ببینند،
نظر دیگری.
همین.
به درست و غلط بودن قضاوت شان هم کاری ندارم. . . .واقعیت دنیا را درک کنید. بعد میشود در جهت تغییرش اقدام نمود. اما به آن ترتیب.
این البته توصیه است.
هر طور دلتان خواست بیاندیشید.
مژده عزیز خیلی ممنون بایت این نوشته. افکار را تکان داد. و ضروری بود.
@Alip
خب اجازه بدین کاملا رک بهتون جواب بدم. واضح و روشن. . گفتم و باز هم میگم که این متن دقیقا در باره ی همین مردمی که شما وصفشون میکنین نوشته شده. همونایی که اینطور وصفشون میکنین و ادعا دارین اکثریت هستند که فاکتورهای تشخیص "تشخص" شون چیزهایی مثل پول و لباس و تحصیلاته . و اگر دقت کنین بر حسب اتفاق خیلی هم بر شیک پوشی تاکید دارین، و وقتی دیدین نمیتونین ثابت کنین این طرز تفکر درسته ، به این رو آوردین که به من و همه بگین: این "یک واقعیت" ه چه درست و چه نادرست.
چرا اینقدر اصرار دارین ؟ شما یکی از کسانی هستین که فاکتورهای تشخیص تون اینه ؟ نه به نظر من. احتمالا شما یکی از کسانی هستین که با استفاده از فاکتور شیک پوشی سعی در ایجاد ابن حس در دیگران دارین که متشخص هستین. البته من هرگز نه به شما و نه به هیچکس همچین جسارتی نمیکنم که بگم متشخص نیست ولی به نظرم شما بد نیست از خودتون بپرسین که اینهمه حساسیت تون به این متن و اصرارتون برای اینکه خلاف این متن رو ثابت کنین برای چیه؟
البته مبتونین هر جوابی به کامنت من بدین، حتی متلک بگین، منکر بشین، ده دلیل بیارین که اینطور نیست، و حتی دور از جونتون فحاشی نکنین. برای من ذره ای جواب ابن کامنت مهم نیست . ولی در نهایت "اون واقعیتی" که ازش حرف میزنین اینه که این متن شما رو مجبور کرده در مقابل اون سوال با خودتون قرار بگیرین. و یه وقتی بالاخره باید به خودتون جوابش رو بدین. وقت و روزگارتون خوش
@Jahanshah
من مژگانم نه مژده :)) و ممنون ، لطف دارین
ای داد بیداد مژگان!
عجب!
باز از عبارت «مردمی که شما وصف شون میکنید» استفاده کرده اید.
تعجب میکنم که معنای «وصف» را آشکارا نمیدانید.
(به جای «وصف» باید میگفتید «مردمی که به آنها اشاره کردید»)
بعد فرمودید:
«ادعا دارین اکثریت هستند که فاکتورهای تشخیص "تشخص" شون چیزهایی مثل پول و لباس و تحصیلاته .»
بنده چنین ادعایی هیچ جا نکرده ام.
گفتم چند چیر را با هم مخلوط کرده اید که به هم ممکن است ارتباط زیادی نداشته باشند.
و بعد:
«از خودتون بپرسین که اینهمه حساسیت تون به این متن و اصرارتون برای اینکه خلاف این متن رو ثابت کنین برای چیه؟ »
خیر، بنده اصراری ندارم خلاف چیزی را ثابت کنم.
من، شما، و دیگران ، هر کس مختار است هرگونه که خواست بیاندیشد.
من چکاره ام؟
من فقظ قصدم فهمیدن دیدگاه شما بود.
نظر خاصی هم در موردش ندارم.
و باز هم فرموده اید:
« اگر دقت کنین بر حسب اتفاق خیلی هم بر شیک پوشی تاکید دارین»
من هر چه نگاه کردم،
جز جایی که اشاره کردم:
«البته «لباس» با «شیک پوشی» متفاوت است.
میتوان لباس مناسب و تمیز و آراسته پوشید، اما «شیک» نبود.»
چیزی در مورد «شیک پوشی» ننوشته ام.
مختارید هر نظری داشته باشید،
اما آنجا که از قول من مطلبی را تکرار میکنید،
امید است که یا سخن را درست فهمیده باشید،
و اگر هم نه،
لااقل در تکرار آن امانت را رعایت فرمایید.
بهرحال.
موفق بالشید.
ممنونم از این گفتگو.
@Alip
لطفا جلوی آیینه بایستید و اون سوال رو از خودتون بپرسین و جواب بدین. ممنون و خیر پیش