جهان هر روز میسوزد
جهان هر روز میسوزد
جهان هر روز از بیماری و ویروس میسوزد
جهان هر ثانیه از مرگِ انسانها
جهان در انتشارِ سمی بیچارگی، اندوه
جهان در انسدادِ روز آینده
جهان از ضربههای مسری ناقوس میسوزد
جهان در خستگی، در ضعف
جهان هر روز از کابوسِ شومی
از پی کابوس میسوزد.
جهان هر روز می سوزد
جهان هر روز در آلودگی، در فاضلابِ سود
جهان در خس خسِ هر رود
و در چشمان سرخِ جنگلی سوزان
و در دودِ غلیظِ شهرها، در تلِ خاکستر
جهان در سرب و روی و مایکرو پلاستیک
جهان در گردریز و خاک
جهان در سرفههای خشکِ دریاها
و در نابودی تالابها و لاشهی احشام
جهان هر روز در پسماندِ سرمایه
جهان هر ثانیه در فلسِ ماهیهای مرده
بر زمین داغ میسوزد.
جهان هر روز میسوزد
جهان در کوچِ میلیونها
و در خانه بهدوشی هزاران جانِ بیسامان
جهان در چادرِ آوارگان در مرز
و در هذیانِ جنگ و در تب و در لرز
جهان در کمپهای بیپناهی
و در اخبارِ نابودی
و در امواجِ بیپایانِ مغروقان
و در آمارِ وحشت، در جهشهای ترور، در سویههای تازهای
از رنج و استبداد میسوزد.
جهان هر روز و در هر ثانیه در وحشتی تازه
و در ترسی ز حدِ طالبان بیرون
جهان درغصب و در غارت
جهان هر روز در عمقِ نفستنگی
جهان هر روز در وضعیتی جنگی
جهان هر آینه در التهابی نو
و در چرک و جنایت
در عفونت، در تهوع، در ستم، در انفجارِ درد
جهان هر روز در کشتار
و در ظلم و قساوت
در خشونت، در شکنجه، در ستیزه، در سیهکاری
جهان هر روز بر دامان زخمی باز میسوزد.
جهان هر روز میسوزد
جهان در آتشِ پاوند و دلار و یورو و روبل و رنمینبی
جهان در شعلههای بیامان آز
و در گرمایشِ ناپاکِ نفت و گاز
و در اوج و فرودِ ارز
جهان در قحطِ خوشبختی
جهان هر روز از فقر و فلاکت،
وَ ز دهانهای گرسنه،
جهان هر روز از صد آه عالمسوز میسوزد.
جهان هر روز میسوزد
جهان هر روز در اتلافِ جان و وقت آدمها
و در اتلافِ ثروت و منابع
جهان بیهوده و بیخواب
جهان در قطعِ ناهنگامِ برق و آب
و در خاموشی رویا
و در سهمیهی ناچیزِ آزادی
و در تاریکی ایمان و امید و عدالت
و در کمبود امنیت
و در بیکاری وبینانی و بیسرپناهی
جهان کمخون و لاجان
در تورمهای هر آینهی بازار میسوزد.
جهان هر روز می سوزد
جهان هر روز در تسلیت، در گریه، در زاری
جهان در گورهای جمعی از پیش آماده
و در واگیری ماتم
جهان هر روز در پیچِ کفن، در مرده سوز غم
جهان هر ثانیه در اختناقِ سردخانه
جهان هر آینه در شیون و ناله
و در انبوهی غصه
و در خانهنشینی عزاداران
جهان هر ثانیه در ازدحامِ ماسک
و در توزیعِ ناموزنِ واکسن
و در بحرانِ دفع و دارو و درمان
جهان هر روز در تنهایی سیمانی تابوت میسوزد.
جهان هر روز میسوزد
جهان هر روز از بیماری و کابوس میسوزد
جهان هر ثانیه از مرگِ فرداها
جهان در حالتِ وادادگی، در غیبتِ طولانی شادی
جهان هر روز سوزان تر
زِ ترسِ روز آینده
و از وضعیت آتی
جهانِ بینفس هر روز از ویروسِ شومی
از پی ویروس میسوزد.
/
نیلوفر شیدمهر
۳۱ اوت ۲۰۲۱
ونکوور – کانادا
منبع: بخش ادبیات تارنمای اخبار روز
تارنما: nilofarshidmehr.com
کانالِ شعرخوانی در یوتیوب (از شما دعوت میشود مشترک شوید / دکمه سابسکرایب را بفشارید و زنگوله را بزنید.)
جهان هر روز سوزان تر ز ترس روز اینده ..... امیدوارم همه این کابوس ها و رنج و درد ها زودتر تمام شود ، ممنون از شما خانم شید مهر
بسیار عالی. بشر تحفه نحسی است...
سلام میم نون،
باز هم ممنونم که شعر مرا خواندید و نظر گذاشتید.
من هم مانند شما امیدوارم ولی چشمم زیاد روشن نیست. بحران کرونا می گذرد ولی بشر بحران ساز نه.
سلام جهانشاه جان،
بله تحفه ای است پدر سوخته!