چندی ‍پیش کتاب « وقتی نیچه گریست ۱» تالیف آروین د. یالوم۲ را می خواندم. جالب ترین مطلب دراین کتاب برای من این بود که تقریباً تمام شخصیت های داستان واقعی بودند و نویسنده ی داستان ، یالوم که خوداز روان کاوان و روان پزشکان حاذق عصرماست، با مهارتی خاص آن شخصیت ها را در قالب داستان به خوانندگانش عرضه می دارد. شخصیتهای واقعی داستان عبارتند از: فردریش نیچه ۳ ، زیگموند فروید ۴ ، لو سالومه ۵ ، پال ری ۶ ، ماریا راینرریلکه ۷ ، فردریش کارل آندریاس ۸ و دکتربروئر۹. با خود به این نتیجه رسیدم که دیگر حتماً شخصیت دکتر بروئر که راوی داستان هم هست باید زاییده ی تخیل نویسنده باشد. زهی خیال باطل!  با کمی جستجو پی بردم که آن شخصیت هم واقعی است و دکتر بروئر از استادان فروید بوده است و یکی از نخستین پزشکانی است که از طریق روان کاوی به درمان بیماری های جسمی بیماران خود در آن برهه از زمان (اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بیستم ) پرداخته است. 

از میان شخصیت های بالا که نام بردم، نیچه ، فروید، و ریلکه برایم آشنا بودند ولی از لو سالومه و فردریش کارل آندریاس کوچکترین اطلاعی نداشتم. واین دو نفر آخر بودند که تمام توجه من را به خود معطوف کردند.  بهتر است بر طبق اصطلاح « خانم ها مقدمند» ، در این جا هم با خانم لو سالومه مطلبم را آغاز کنم.  

در کتاب « وقتی نیچه گریست» ، نویسنده لو سالومه را چنین وارد داستان می کند: دکتر بروئر که همراه همسرش به شهر رٌم رفته است، صبح زود در کافه ای نشسته که گارسون یادداشتی در اختیاراو می گذارد. در این یادداشت کوتاه ، شخصی بنام لو سالومه از دکتر بروئر می خواهد که فردا ساعت ده صبح او را در همان کافه ملاقات کند. دکتر بروئر، ابتدا در مقابل این خواسته مقاومت می کند ولی روز بعد خود را در آن کافه منتظر لو سالومه می یابد. در ساعت مقرر می بیند که دختر خانم بسیار زیبا و جوانی به طرف او می آید و خود را به او معرفی می کند. این دختر جوان ، جذاب و زیبا همان لو سالومه است که می خواهد در باره ی دوست عزیزش ، فردریش نیچه ، که دچار ناامیدی شدید شده و در سرحد خودکشی است با دکتر بروئر صحبت کرده و از او بخواهد که به نیچه کمک کند. بدین ترتیب است که شخصیت لو سالومه درکتاب ظاهرمی شود. حالا ببینیم که لو سالومه ی واقعی کیست. 

 

لوآندریاس سالومه ( ۱۸۶۱ - ۱۹۳۷) در شهر سن پترزبورگ در روسیه به دنیا آمد. پدرش یک ژنرال روسی بود و زندگی مرفهی داشت. لو در سن نوجوانی یعنی در ۱۸ سالگی پدرش را از دست می دهد. چند سال بعد ، لو و مادرش به شهر زوریخ در سوئیس می روند تا لو بتواند در تنها دانشگاهی که به دختران اجازه ی تحصیل می داد به تحصیل بپردازد و مدرک دریافت کند. درآن دانشگاه ، لو به آموختن فلسفه ، منطق ، الهیات و روان شناسی می پردازد. لو یکی از نخستین زنانی است که به روان کاوی پرداختندو همچنین از جمله کسانی بود که فروید در امر روان کاوی با او مشورت می کرد و از نقطه نظرهای او بهره می برد. لو بعلت بیماری ریه نتوانست در زوریخ  دوام بیاورد و به توصیه ی پزشکان ، به همراه مادرش به شهر رٌم در ایتالیا که آب و هوای گرمتری داشت نقل مکان می کند. در رٌم ، او با پاول ری که نویسنده ، فیلسوف ، طبیب و دوست نزدیک فردریش نیچه بود، آشنا می شود و هنوز مدت کوتاهی ازآشنایی آنها نگذشته بود که پاول ری از لو تقاضای ازدواج می کند. لو به پاول جواب منفی می دهد و به او می گوید که آنها می توانند دوست و همچون خواهر و برادر باقی بمانند. در همین اوقات ( آوریل ۱۸۸۲) لو از طریق پاول با نیچه آشنا می شود. نیچه هم خیلی زود دل در گرو عشق لو می بندد و به او پیشنهاد ازدواج می دهد که نیچه هم همچون دیگرعاشقان و بی دلان لو با جواب منفی روبرو می شود. ولی لو پیشنهاد می کند که آن سه نفر تشکیل یک مثلث تحقیقاتی بدهند و در امور فکری و فلسفی با هم همیار و هم کار باشند. این مثلث مدتی ادامه پیدا می کند ولی پس از چندی لو و ‌‌پاول ، نیچه را رها می کنند و به شهر دیگری می روند. اندکی بعد هم لو و پاول از هم جدا می شوند. 

یکی دیگراز مشاهیرهم زمان  که به دام عشق لو گرفتار می شود راینر ماریا ریلکه - شاعر و داستان نویس معروف آلمانی زبان اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست ( ۱۸۷۵-۱۹۲۶) - است. ریلکه حدود ده سال از لو سالومه جوان تر بود. ریلکه هم به لو پیشنهاد ازدواج می دهد که او هم همچون عاشقان متعدد دیگر با جواب منفی لو مواجه می شود و این درحالی است که لو هم برای نخستین بار طعم عشق را با ریلکه می چشد و با او روابط عاشقانه ی جسمانی برقرار می کند. زیگموند فروید یکی دیگر از عشاق سینه چاک لو سالومه بود. گرچه بعضی بر این باورند که روابط فروید و لو سالومه  رابطه ای حرفه ای و مشاوره ای باقی ماند و به رابطه ی عاشقانه تبدیل نشد. سالومه کسی است که فروید در باره اش چنین اظهار نظر می کند: « درک عمیق لو سالومه از افراد ، به باور من ، از خود آن افراد بهتروعمیق تر است.» 

لو سالومه واقعاً زنی استثنایی بود که در آن زمان و شاید هنوز هم کم نظیر باشد. از نظر فکری ، او در فلسفه ، منطق و الهیات تبحر داشت. ولی تخصصش  در روان شناسی بود و یکی از اولین بانوانی  که به کار روانکاوی و روان درمانی پرداختند و همان طور که ذکرشد فروید در مورد درمان بیماران و روانکاوی آن ها با او مشورت می کرد. علاوه بر هوش سرشار و تحصیلات دانشگاهی بالا ، لو بسیار زیبا ، جذاب و ‌خوش لباس هم بود. و اگر به خصوصیاتی که گفته شد، هنر دل ربایی و عاشق کشی را هم اضافه کنیم ، در می یابیم که چگونه بیشتر نوابغ فکری و فرهنگی زمان همه دل در گرو عشق او داشتند. لو سالومه نمونه ی تمام عیار این بیت لسان الغیب حافظ است که می گوید: رسم عاشق کشی و شیوه ی شهرآشوبی / جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود. واز بین عشاق او شاید « ریلکه » می توانست مصداق بیت دیگر حافظ شود در همین غزل وقتی می گوید : گرچه می گفت که زارت بکشم می دیدم / که نهانش نظری با من دل سوخته بود.

لو سالومه معتقد به روابط آزاد و باز جنسی بود. به همین خاطر هم - الیزابت ، خواهر نیچه - به شدت با او از در مخالفت درمی آید و او را زنی هرجایی و خلاف عفت و اخلاق به همه معرفی می کند و برادر خود، نیچه ، را هم از ارتباط با او بر حذر می دارد.

 لو را بطور کلی باور بر این بود که زندگی زناشویی سد راه علمی و اجتماعی او خواهد بود. با این همه در سال ۱۸۷۷ با فردریش کارل آندریاس که در باره ی او و دانش زبان شناسی او خصوصاً تخصصش در زبان های ایرانی  بیشتر خواهم گفت ، پیوند زناشویی می بندد با این شرط که ازدواج آن ها ازدواجی باشد بدون هیچ رابطه ی جنسی که این شرط مورد قبول آندریاس واقع می شود. در دوران ازدواجش با آندریاس بود که لو سالومه با ریلکه و چند نفر دیگر رابطه ی عاشقانه برقرار می کند ولی ازدواج او با آندریاس تا آخر عمرآندریاس که سال ۱۹۳۰ باشد ادامه می یابد.

و اما مردی که لو سالومه را با آن همه قیل و قال اطرافش و با آن شرایطی که برای ازدواج بنا نهاده بود به همسری می پذیرد و تا آخر هم با او می ماند ، زبان شناس معروف و مشهور زمان خود ، فردریش کارل آندریاس بود. 

این آقای آندریاس ، شرق شناسی بود با تباری آلمانی/مالزیایی/ارمنی  که خانواده ی ارمنی مربوط به او، بازمانده ی یک خانواده ی سلطنتی بود. او در سال ۱۸۴۶ در جاکارتا پایتخت کشور اندونزی به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۰ در گوتینگن آلمان در گذشت. 

کارل تحصیلاتش را با ایران شناسی در چند دانشگاه آلمان آغاز کرد و از تمدن ایران به تمدن های شرقی دیگر نیز پرداخت و درجه ی دکتری خویش را در باره ی زبان پهلوی که زبان رسمی پادشاهان ساسانی و زبان فارسی میانه ی بود در سال ۱۸۶۸ از دانشگاه ارلنگن۱۰دریافت کرد. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی تحقیقات خود را در باره ی زبان پهلوی در دانشگاه کپنهاگ ادامه داد. 

آندریاس سال ها در دانشگاه برلین به تدریس زبان های ایرانی و ترکی اشتغال داشت و پس از آن استاد زبان های ایرانی در دانشگاه گوتینگن ۱۱ شد. تخصص و علاقه ی اصلی او تحقیق در باره ی زبان های ایرانی نظیرافغانی ، بلوچی ، اٌستک و کٌردی بود. او هم چنین زبان های سانسکریت ، هندوستانی ، عربی ، آرامی ، عبری ، ارمنی و ترکی هم می دانست. آندریاس به یازده زبان تسلط داشت. 

شاید بخاطر استعدادش در یاد گرفتن زبان های مختلف بود که توانست زبان سری و باطنی لو سالومه ی سرکش و سرسخت را هم یاد بگیرد و بخواند و سرانجام او را حاضر به قبول همسری با خود کند. 

حرف آخر این که آندریاس با تمام تحقیقات و تتبعاتش ، امروزه شهرت و ماندگاری اسمش بیشتر مدیون همسری او با لو سالومه است تا کارهای دیگر زندگیش و ازو بیشتر به عنوان همسرلوسالومه یاد می شود.



 

نوشته ی مهوش شاهق

۲ ژوئن ۲۰۲۱



 

Footnote:

 

1- When Nietzsche Wept

2- Irvin D. Yalom (1931 -   ) American existential psychiatrist

3- Friedrich Wilhelm Nietzsche (1844 - 1900) 

4- Sigmund Freud (1856 - 1939)

5- Lou Andreas-Salome (1861- 1937)

6- Paul Ludwig Heinrich Ree ( 1849 - 1901) 

7- Rainer Maria Rilke ( 1875 - 1926)

8- Friedrich Carl Andreas ( 1848 - 1930)

9- Josef Breuer ( 1842 - 1925)

10- Erlangen - Nuremberg 

11- Gottingen University


 

کتاب نامه:

 

۱- وقتی نیچه گریست . آروین د. یالوم . ترجمه ی زهرا غلامرضا نژاد. تهران ، انتشارات سپهر ادب ، ۱۳۹۷.

۲- دانشنامه ایرانیکا زیر مدخل فردریش کارل آندریاس

۳- ‌‌ویکی پیدیا و گوگ