ای کارون‌
ثریا پاستور 
 
ای کارون 
بوسه می زنم‌ ، من‌ 
بر لبان خشک تو‌ 
سیلاب اشک می شوم ، من 
بر گونه های سرد تو
 
طوفان می شوم ،  من‌ 
در آسمان ها 
به پرواز در می آیم 
تا به شورش در آورم 
ابر های کبود و نازا را 
تا بارور شوند و 
اقیانوس اقیانوس ، آب را
نثار دشت خشک سینه ات 
سازند 
 
رعد می شوم ، من‌
تا به گوش همگان برسانم‌
تپش قلب بیمار و خسته ات  را 
 برق می شوم ،  من‌
تا نور باران کنم‌
ساحل تاریک و غمزده ات را 
 
کبوتر می شوم ، من 
تا نامه های شکوه آمیز و‌ دلتنگی ات را 
برسانم 
به دست اربابانت 
تا شاید دوباره‌
 رود‌ خروشانی شوی و‌
فریاد زنی 
لطافت را
 
ثریا پاستور