"ترسوندن و خشونت" یک سلاح بسیار قوی و موثره. بسیار بسیار قوی!
میتونی دانش آموزت رو با خط کش بزنی و یا حتی فلک کنی،  میتونی سرش داد بزنی و تهدید به اخراجش کنی و یا فحاشی کنی. و یا میتونی مجبورش کنی گوشه ی کلاس سه ساعت به لنگه پا وایسه.
میتونی با هر کار و اشتباهی بچه ت رو بزنی و یا تهدید به دوست نداشتنش کنی.
میتونی زنت رو با کمربند تیکه تیکه کنی،  کتکش بزنی و از طلاق و از ندادن بچه ها تا سر حد مرگ بترسونیش.
میتونی سر کارت توی بانک،  توی اداره و یا توی مغازه ت آدمها رو با تهدید به انجام ندادن کارشون بترسونی. میتونی باهاشون بددهنی کنی و اونا هیچی نگن،  چون قدرت دست توئه.
میتونی اینجا دوستات رو تهدید به آنفرند کردن و بلاک کنی،  میتونی وسط یک بحث هزار جور تهمت بزنی و ده ها صفت بهشون نسبت بدی و یا مسخرشون کنی  تا آدمها یاد بگیرند که روی حرف تو حرفی نزنن و تو به ظاهر همیشه برنده باشی.
تو میتونی آدم‌های مخالفت رو بندازی زندون،  باتوم بزنی،  شکنجه کنی،  کتک بزنی و بکشی،  اعدام کنی تا همه بدونن سزای مخالفت با تو چیه.  

 

خشونت و ترس شکل های خیلی زیادی داره که اغلب هم میشه در لباس زیبایی به زرنگی پنهانشون کرد. مثل اغلب خشونت های کلامی،  سکوت ها،  بی مهری ها،  بی توجهی ها و...

خیلی کارها میشه با ترسوندن و اعمال خشونت کرد. خیلی کارها در خیلی جاها!
بسیار سلاح موثر و قویه. فقط یک عیب داره: موقته!
ترس ها همیشه یه جایی تموم میشن. تو هی می‌ترسی و می‌ترسی و می‌ترسی و درد میکشی تا یه روزی که اینقدر لبریز از ترس و درد ِخشونت میشی که طغیان میکنی،  که میبینی دیگه جایی برای  ترس و درد  بیشتر نداری،  که میبینی دیگه چیزی برای از دست دادن نداری.
همیشه یک نفر شروع میکنه به نترسیدن و بقیه هم یاد میگیرن این نترسیدن رو. و اونا هم دنبالش میرن.

آدمها وقتی به این نقطه می‌رسند دو راه برای انتخاب دارند:
--اول اینکه در مقابل اون ترس و خشونت،  تو هم دست به ترسوندن و خشونت متقابل بزنی.
یعنی یه روزی بالاخره یکی از شاگردهات بزنه توی گوشت.
یعنی این دفعه زنت تو رو بزنه،  یا حتی بکشت،  توی غذات سم بریزه،  بچه ها رو تحریک کنه بر علیه ت.
یعنی یه روزی میاد که بچه ت وایمیسه و اون توی صورتت میگه دوستت ندارم،  و این دفعه اون میزنه نه تو.
یعنی سر کارت مراجعه کننده باهات دست به یقه میشه و بهت فحاشی میکنه.
یعنی دوستانت زیر پست هات بهت فحاشی می‌کنند و یا به روش خودت بهت نسبت ها و انگ های بد میزنند.
یعنی توسط همون آدمهایی که از سلاح سکوت و بی مهری و بی توجهی و... برای ترسوندن و اعمال خشونت بر علیه شون استفاده کردی، دقیقا همین بازخوردها رو ببینی ولی با شدت بیشتر. 
یعنی مخالف هات میریزن توی خیابون و بهت فحش میدن،  شیشه ها رو میشکنند، بانک ها رو آتیش می‌زنند. تو میکشی و اونام آدم‌های تو رو می‌کشند.

"خشونت در مقابل خشونت" سریع ترین و موثرترین راه درمان خشونته. ترسوندن هم همینه. خیلی موثره ولی یک ایراد بزرگ داره : اینکه حالا اونا هم شدن عین تو،  راه تو رو رفتن. و یک سیکل معیوب ِترسناک ایجاد شده.

--راه دوم اینه که آدمها "میرن". به همین سادگی!
یعنی سال دیگه و سال بعد و سال بعدترش توی مدرسه شاگرد کمتر و کمتر و کمتری داری.
یعنی زنت جدا میشه و میره!
یعنی بچه ت وقتی توی خونه ای خودش رو از چشمت پنهون میکنه و همینکه کمی بزرگتر شد میره.
یعنی هر روز که میگذره مراجعه کننده ی کمتری سر کار داری چون همه با هم پچ پچ میکنن که پیش این نرو،  این خوب نیست.
یعنی دوستت دیگه باهات حرف  نمیزنه. دوستات یکی یکی میرن و تو می مونی و یک عالمه مدعیان دوستی که میدونی مگسانند دور شیرینی. ازت تعریف می‌کنند،  تملقت رو میگن ولی تو میدونی صادق نیستند. اونی که صادق بوده با خشونت و ترسوندن تو رفته.
یعنی مردم اونایی که میتونند مهاجرت می‌کنند حتی به بهای گزاف مثل به خطر انداختن جونشون. و اونا که نمیتونند کنج پستوها میخزند و نه حرفت رو گوش میدن و نه برات احترامی قائلند. و یه روزی میرسه که چشم باز میکنی و میبینی تو داری فقط به خودت حکومت میکنی.

رفتن ِآدمها به دلیل ترس و خشونت برگشتی نداره. اونا وقتی میرن دیگه هرگز برنمیگردن چون نمیتونن اون درد و رنج رو دوباره تکرار کنند. نمی‌خوان!

فکر میکنی : "خب تنها میمونم. و تنهایی مهم نیست. اصلا چه بهتر! "
اینطور فکر میکنی؟ 
نه با رفتن اونا تو تنها نمیمونی. تو سقوط میکنی. سقوط!
معلمی که شاگرد نداره دیگه معلم نیست.
مردی که زن نداره دیگه همسر نیست.
پدر و مادری که بچه اش دوستش نداره دیگه پدر و مادر نیست.
کارمندی که مراجعه نداره دیگه کارمند نیست.
توی فیسبوک و اینجا و اونجا و توی دنیای واقعی حتی اگر دور و برت پر از آدمهایی که ادعای دوستی می‌کنند باشه،  تو عملا وجود نداری وقتی میدونی دوستان ِصادقت رفتن.
و حکومتی که مردمش تشنه ی مهاجرت هستند و دوستش ندارند و بهش گوش نمیدن که دیگه حکومت نیست.
تو سقوط کردی! تموم شدی. تموم! پایان! همین!

ترسوندن و خشونت یک سلاح بسیار قوی و موثره. ولی موقته. همیشه موقته. یه روزی دیگه آدمها نمی‌ترسن. و این آغاز ِسقوط توست.

در هر جایگاهی که هستیم چه مادر و پدر،  چه معلم،  چه کارمند یا یک کاسب،  دوست و یا حاکم و یا هر نقشی که روزگار بهمون داده،  تنها راهی که مانع سقوط ما میشه "صادقانه گفتگو کردن و مهربانی" ست. باید صادقانه با هم حرف بزنیم و با هم مهربان باشیم حتی اگر همو دوست نداریم.
این تنها راه رشد هر آدم و هر حاکم و هر فرهنگی ست.

#مژگان #صداقت  #ترس_و_خشونت #سقوط_و_صعود #روانشناسی
August 4, 2021