جفا بیند که با ما این جفا کرد
در غمِ این روزهای جنوب کشور
ف.ش
اگر مردانگی و زنانگی را دو جور جهانبینی بشمار آوریم، اکوفمینیستها در بیانی کموبیش استعاری باور دارند مَردی که انقلاب صنعتی را به وجود آورد و طبیعت را بهمثابه یک زن، دشمن خود دید که باید مهارش کرد، حالا جهانی را شکل داده است که جلوی چشمانمان داریم میبینیم؛ در سیطره فقر، تغییرات اقلیمی عظیم، آتشسوزی جنگلها، قحطی و گرسنگی، بیماریهای واگیردار، یک سو سیل و یک سو خشکسالی، نابودی زمین و ولعِ کشف سیارهای دیگر برای حیات. اکوفمینیسم نابرابری جنسیتی را از نابرابریهای طبقاتیِ برآمده از سرمایهداری، نژادپرستی و تخریب گسترده محیطزیست، جدا نمیداند. چه کسانی در تقاطعِ این نابرابریها بیشترین آسیب را میبینند؟ کسانی که در هر نوع قشربندی، پایینترین جایگاه را دارند: زنان.
این روزها جنوب کشور در سوگواری دهشتناکی به سر میبرد؛ وضعیت کرونا در سیستان و بلوچستان، این استانِ همیشهمطرود و در حاشیه نگهداشتهشده، بسیار وخیم است. آدمها از نبود امکانات پزشکی و دستگاه اکسیژن جان میدهند، فقر و تعصب و ناموسپرستی، بیشتر از هر وقت دیگر قربانی میگیرد. کیلومترها آن طرفتر در خوزستان، تشنگی لهله میزند و پاسخش گلوله است. این سرزمین هرروزش عاشوراست و نقطه به نقطهاش کربلا. جز آنجا که دولتمردان روی صندلی مینشینند، لنگهاشان را باز میکنند تا لابد به نرینگیِ هرلحظه نابودکنندهشان بنازند که مثل بختک روی سر ملت آوار شده است.
دسترسی نداشتن به آب، زنان را در عادت ماهانه و بارداریشان، در زایمان و شیردهی و رسیدگی به فرزندشان به ستوه میآورد. جوانانشان به خیابان میروند تا تشنگی را فریاد بزنند و آنچه دریافت میکنند، چیزی جز تیر و چماق نیست. مدیریتهای سراسر سلطهورزانه و سودجویانه بر زمین، یادآورِ سلطه و اِعمال قدرت بر تنِ زن است. طبیعت، زندگی میبخشد همانطور که بدن زن، زندگی میبخشد. اما همزمان، طبیعت ابهت هم دارد، ترسناک است چون میتواند در برابر سوداگریِ حریصانه بشر، طغیان کند و جز ویرانی به بار نیاورد. بنابراین باید به 'عقلانیت ابزاری' چنگ انداخت تا بتوان بر طبیعت همچون دشمن، پیروز شد و از آن پولهای کلانی به جیب زد.
چنین رویکردی در مدیریت است که فجایع زیستمحیطیِ اکنون را به بار آورده است. اما این فقط طبیعت نیست که میغرَد و نابود میکند. بیتردید، سرانجام دیر یا زود، آه و درد و رنجِ مادران داغدیده، دامنِ استبداد را خواهد گرفت. آن را چنان بر زمین بکوبد که پژواکش تاریخِ این جغرافیا را سرشار از حیرت و شگفتی کند.
بزرگان جملگی مست غرورند
خدا کسی فکر ما نیست
ز انصاف و مروت سخت دورند
خدا کسی فکر ما نیست
فلک دیدی به ما آخر چهها کرد
خدا کسی فکر ما نیست
جفا بیند که با ما این جفا کرد
خدا کسی فکر ما نیست
نفس در سینه ساکت شو که گویی
خدا کسی فکر ما نیست
که خواهد برد تا مجلس پیامم؟
خدا کسی فکر ما نیست
چرا شد محو از یاد تو نامم؟
ای خدا کسی فکر ما نیست
این سرودی که در آستانه انقلاب مشروطه از زبان دختران قوچان در یک نمایش خوانده شد. ماجرای فروش دختران قوچان به ترکمانان و ارامنه عشقآباد، بعلاوه اسیر کردن زنان باشقانلو، یکی از فجایعی بود که در تظلمخواهیِ ملت علیه حکومتِ مستبد بارها نقل شد و در وقوع انقلاب مشروطه موثر افتاد، اما در تاریخنویسیهای بعدی که توسط مردان و برای بزرگداشت مردان نقل میشود و زنان را حذف میکند، بکلی فراموش شد.
کانال مطالبات زنان
نظرات