تو به خودتی میگی جون؟ یا با دار و درختا هستی؟
خشونت کلامی خیابانی کی تمام میشود؟
افسون حضرتی
پنجشنبه صبح خسته از جدال بین چشمم و یک بیماری ایمنولوژی، دردمند از مرگ دو همکار جوان و مصدومیت دیگر همکارانم، «لخ لخ»کنان در سایه پیادهرو خیابانهایی که هنوز از خواب آخر هفته بیدار نشدهاند، در عالم فکر و خیال به دنبال یکی دو کار عقبمانده میروم.
آنقدر بیرمق و در عین حال عصبی هستم که هیچ توجهی به ظاهرم نکردهام. دو تا ماسک که از روی تیغه بینی تا گردنم را پوشانده، عینک آفتابی-طبی که برای درد چشم زده بودم و موهایی که هیچوقت آرایش نمیشوند. اگر کرونا هم نبود من اهل آرایش نیستم. فقط کرم ضدآفتاب میزنم که آن هم به لطف کرونا و ماسک استفاده نمیکنم.
از بانک خارج شدم و به سمت دفتر خدمات موبایل میرفتم که یکی گفت: «جون چه تیپی». منم از خدا خواسته و عصبی تمام شجاعتم را جمع کردم گفتم: «با کی بودی؟»
پسر تقریبا بیست و پنج سالهای با چهره خواب آلود و درحالیکه دهندره میکرد، گفت: «برو نکبت کی به تو نگاه میکنه؟»
با صدایی که تقریبا توجه چند رهگذر را جلب کرد گفتم: «چرا به من حرف زشت زدی؟»
گفت: «برو بابا اول صبحی حوصله داری؟ برا چی باید با تو حرف بزنم؟ برو، برو تا شَر درست نکردم. آدم با خودش هم نمیتونه حرف بزنه.»
من که از گستاخی پسر بیشتر عصبانی شده بودم و اصرار رهگذران برای تمام کردن ماجرا عصبی ترم کرده بود، سینه به سینه پسر ایستادم و گفتم: «تو به خودتی میگی جون؟ یا با دار و درختا هستی؟ من چه کار کردم؟ به قیافه من نگاه کن. خوب هم نگاه کن. چرا به خودت اجازه میدی دهنتو باز کنی و مزخرف بگی؟»
مرد مسنی جلو آمد و گفت: «خانم شما ببخشید بی فرهنگی که شاخ و دُم نداره، عادت کردن چه کار میشه کرد؟»
یکی دو نفر هم پسر را به داخل مغازهاش بردند تا کار بیش از این بیخ پیدا نکند. ولی هنوز صدای فحاشی پهاش شنیده میشد: «خوب که خودت میدونی چقدر ایکبیری هستی، مثل جنازه داره تو خیابون راه میره، حالا بهش گفتم جون به جای اینکه خوشش بیاد طلبکاره. انتر اگر سر و شکلی داشت چه میکرد...»
او میگفت و دوستانش میخندیدند.
انعکاس تصویر خودم در شیشه بانک را نگاه کردم. خسته و بیرمق. از خودم پرسیدم: «این خشونت کلامی کی تمام میشود؟ مگر من چه کار کرده بودم؟ مانتو بلند، شال بلند و بزرگ، صورت کاملا پوشیده با ماسک و عینک، غصهدار اتوبوس واژگونشده، کفش ورزشی بدون ذرهای آرایش.»
چرا من مستحق شنیدن کلماتی سخیف و جنسیتزده هستم و پسر مغازهدار که مُشتی از خروار است - البته که شامل همه نمیشود - بهراحتی اجازه توهین دارد؟ اگر برحسب سر و شکل متلک میگوید، من شامل آن نمیشدم. اگر عادت کرده دهنش را باز کند،
چقدر این نظام «مردسالار» قوی و قدرتمند است که آزارگر به پشتوانه چتر حمایتگر پنهانی میتواند برای تفریح و شوخی با دوستانش هر جنس مخالفی را مورد آزار قرار دهد.
لطفا یاد بگیریم کسی که به هر شکلی ما را مورد آزار و اذیت کلامی و یا جسمی قرار میدهد بیمار نیست، از عقدههای جنسی یا جسمی رنج نمیبرد، در زندگی زناشویی مشکل ندارد که اتفاقا میتواند فردی تحصیلکرده، دارای شغل مناسب، و زندگی ایدهآلی باشد.
او فقط در جامعهای بزرگ شده که خود را مخیر میداند که زنان را هرچه بیشتر محدود کند و برای این تحدید پاسخگو نباشد. تا زمانی که او خود را یک سر و گردن بالاتر میداند، آزارهای جسمی و کلامی هم تمامی ندارد. از مقابله با آزارگرها نترسید.
کانال مطالبات زنان
نظرات