حالا که همه ی دنیا دست ما دخترا نیست

نازنین عابدین پور

 

اگه دنیا دست ما دخترا بود تموم دیوارارو پر از نقاشی هایِ رنگارنگ میکردیم و پشتِ درِ همه ی خونه ها هزارتا گلدونِ شمعدونی میذاشتیم، اتوبوسایِ بدونِ سقفِ زمستونی میساختیم و روزایِ بارونی رو یه جورِ قشنگتر رقم میزدیم، کتابِ مهربونی رو به عالمٌ آدم هدیه میدادیم و واسه عصرایِ غم انگیزِ جمعه یه عالمه جیغِ بنفش و بادکنکایِ رنگی و تاب بازی تجویز میکردیم، برای مردا کلاسِ نحوه ی بافتنِ مویِ دلبر میذاشتیم و یادشون میدادیم علاجِ خستگی و غٌرغٌرهای زنونه محبتایِ بی دریغِ مردونه ست ...

اگه دٌنیا دست دخترا بود ماشینایِ رنگی شهرو پر میکردن و همه ی عاشقا لباس گلگلی میپوشیدن، دیگه کسی به غٌرغٌرهایِ شیرینِ دخترونه اعتراض نمیکرد و صدایِ دخترکوچولویِ درونمون به دٌنیا شادی هدیه میداد ...

حالا که همه ی دنیا دستمون نیست و نمیتونیم جلویِ جنگ و دود و بی رنگیِ دنیارو بگیریم، میتونیم دنیایِ خودمونو آدمای اطرافمونو بسازیم میتونیم به قشنگیامون باور داشته باشیم و برایِ حالِ خوبِ دیگران یه دلیلِ محکم خلق کنیم، خوش رنگ لباس بپوشیم و با دستبندا و انگشترایِ رنگیمون شوقِ دیدنِ قشنگیای دنیارو به آدما هدیه بدیم، احساساتِ پرشورمون رو بی بهونه بروز بدیم و از خنده های بلندمون نترسیم، تو دنیایِ شیرینِ خودمون شجاعانه برقصیم و اونقدر بچرخیم که سرمون گیج بره و بدیای دنیا از نگاهمون دورشه ...

همه ی دنیا دستمون نیست اما میتونیم با فرفری موها و لاک هایِ اکلیلی و براقمون به همه بگیم "دخترها شادی و سرخوشی رو فریاد میزنن" و از نگاهِ هیچ آدمی نترسیم و بخاطرش شادیامونو قیچی نکنیم ...

همه ی ما دخترکوچولوهایی هستیم که اگه بخوایم خوب بلدیم از پس دنیایِ خودمونو اطرافیانمون بربیایم و به قشنگیزترین حالت ممکن بسازیمشون ....

پس دنیاتونو به مهربونیامون بسپارین و دلبرونه کنارمون باشین.