حتی اگر بخواهیم چراغ خانه را روشن کنیم، اول باید جمهوری اسلامی برود!
شیرین عبادی
از کمبود پوشک تا صفهای طولانی خرید مرغ، از قیمت سربهفلککشیدهی رب گوجهفرنگی تا نایاب شدن روغن نباتی و در نهایت قطعی مکرر برق در مناطق مختلف کشور در روزهای اخیر، یک دلیل واحد دارد: حکومت مدعی «صدور انقلاب» به اقصی نقاط جهان و فتح روزانهی قلههای جدیدی از علم و تکنولوژی، حتی از تامین اولیهترین نیازهای مردم ایران ناتوان است.
کمبود #برق، آن هم در کشوری که بر دریایی از انرژی از بنا شده است، بیقیدی ویژهای میطلبد که تنها از حاکمان مدعی و گزافگوی جمهوری اسلامی برمیآید.
مقامات رسمی وزارت نیرو و صنعت برق کشور در روزهای اخیر، به کرّات استخراج ارز دیجیتال را به عنوان دلیل کمبود برق معرفی کردهاند. دلیلی که ظاهراً سطحی از حقیقت را نیز به همراه خود دارد. تا آنجا که خبرگزاری رویترز گزارش داده است ۴.۵ درصد کل استخراج بیت کوین در جهان، در ایران انجام میشود. مقایسهی این رقم با سهم ۰.۵۳ درصدی ایران از اقتصاد جهان نشان از یک عدم تعادل بزرگ میان اقتصاد ایران و تولید #ارز_دیجیتال در ایران دارد.
دلیل این عدم تعادل البته روشن است. سخنگوی صنعت برق کشور در مصاحبهی تلوزیونیاش تولید «غیر مجاز» ارز دیجیتال را به مردم نسبت داد و البته طبق روال همیشگی جمهوری اسلامی، از مردم خواست در قبال پول، تولیدیهای غیر مجاز ارز دیجیتال را گزارش دهند.
نسبت دادن کسری ۹۰۰۰ هزار مگاواتی برق به مصرف خانگی برای تولید ارز دیجیتال، شبیه ادعای محمود احمدینژاد در «تولید اورانیوم غنیشده در زیرزمین خانه» است. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که چنین تغییر یکبارهای در مصرف برق خانگی رخ بدهد و ادارات برق متوجه امر نشوند. مضاف بر این، ماینرهایی که در سطح صنعتی ارز دیجیتال استخراج میکنند، نیاز به مکان و امکاناتی بس وسیعتر از یک خانه دارند؛ همچون امکاناتی که شرکتهای چینی در بخشهای مختلف کشور از آن برخوردار هستند و چندی پیش هم مراسمات افتتاح «مجاز» آنها در مقابل دوربینهای رسانهها برگزار شد.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی در وضعیت تحریم برای تبدیل نفت به پول، راهی جز تبدیل نفت به برق و تبدیل برق به بیتکوین ندارد. مادامی که ماجراجوییهای سپاه ادامه داشته باشد و رهبر جمهوری اسلامی رویای بمب اتم در سر بپروراند، #بیتکوین نزدیکترین راه تبدیل نفت به پول است و خاموشیها اجتنابناپذیر.
در عین حال نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی از فردای سقوط حکومت صدام، بخشی از برق عراق و با جدی شدن درگیریها در سوریه بخشی از برق سوریه را از جیب مردم ایران تامین میکند و این یعنی تحمیل بار تامین برق دو کشور دیگر به نیروگاههایی که همچنان از ماشینآلات چهل سال قبل استفاده میکنند.
با این تفاصیل قطعی گستردهی برق که در روزهای اخیر زندگی میلیونها ایرانی را مختل کرده و جان بیماران را به خطر انداخته است، نه نقصی «خلعالساعه و مقطعی» که نتیجهی بحران در ساختار جمهوری اسلامی و تصمیمات بالادستی در این حکومت است. حالا میتوان با اطمینان گفت در ایران امروز حتی اگر بخواهیم با خیال راحت چراغ خانه را روشن کنیم، اول باید فکری به حال حکومت مستقر کرده باشیم!
نظرات