خودمو قرنطینه کردم. مادرم و شاهین خوشبختانه نگرفته بودن و تست شون منفی بود.

من واقعا خیلی طوریم نبود. نه بدن درد و نه تنگی نفس. ولی درد معده و سردردم وحشتناک بود. به هیچ مسکنی هم جواب نمی‌داد. از روز سوم خستگی مفرط هم پیدا کردم. از تختم تا دستشویی نمیتونستم برم. حس میکردم کیلومترها راه ست.
مادرم اصرار داشت: اینا همه از چاقیه!

همسر یکی از خواهرهام فوق تخصص ریه س. بهش پیامک دادم که تست کرونای من مثبت شده ولی حالم خوبه. خداروشکر اون معتقد نبود همه چی تقصیر چاقیمه. تلفنی باهاش صحبت کردم و برای سردرد و درد شدید معده توصیه ی دارویی گرفتم.
من همش نگران آسمم بودم. یادآوریش کردم :
--حواست باشه خواهرزنت نمیره که میفته تقصیر تو و تخصصت.
خندید!

تنگی نفس نداشتم ولی عطش هوا داشتم یعنی دو تا جمله پشت هم نمیتونستم حرف بزنم و هی وسط هر دو تا کلمه باید نفس عمیق میکشیدم.
حس بویایی و چشاییم مشکلی نداشت. در مجموع خوب بودم. با خودم فکر کردم: اینقدری هم میگن بد نیست. چطور اینهمه آدم میمیرن؟؟ 

نمیدونم چرا حماقت کردم و به شروین گفتم. اون بیچاره اخه از راه دور چه بکنه؟  ولی توصیه های اون عملا از همه بهتر بود. یکسره فقط میگفت از تخت بیرون نیا. و هر روز دوبار زنگ میزد که بپرسه دست و پاهام ورم داره یا نه .
من ولی عاشق یک جمله ی طلائیش بودم که هی میگفت : " به وقت طول این مدت ورزش نکنی مامان."
من البته هیچوقت ورزش نمیکردم. از ورزش کردن خیلی بدم میاد ولی اولین بار بود که بدون عذاب وجدان و با شادی ورزش نمیکردم.

هیچ توصیفی از میزان حس خستگی همراه با کرونا نمیتونم براتون بکنم. دو قدم راه نمیتونستم برم. توان هیچ کاری رو نداشتم.
ترامپ تو این فاصله خوب شد و از بیمارستان مرخص شد و اصرار داشت که خوب خوبه ولی من با اینکه خفیف گرفته بودم حس نمیکردم خوبم.
یک ماه گذشته بود و من به خیال خودم خوب شده بودم که دردهای شبانه ی سینه و دست راست من شروع شد. به حدی شدید بود که از خواب بیدارم می‌کرد و خواب نمی‌رفتم.
چند روز بعد وقتی از خواب بیدار شدم حیرت زده دیدم که تمام صورتم پر از جوش و آکنه بود . من نوجوان که بودم هرگز صورتم جوش نزده بود،  حالا در آستانه پنجاه و چهارسالگی صورتم پر از آکنه بود. و لبهام پر از تب خال. و من قبلا سالی یکبار هم تبخال نمیزدم.
خیلی جوون شده بودم ^_^

درد سینه م اینقدر زیاد بود که عاقلانه دیدم که ماموگرافی سالیانه مو بندازم جلو. اینهمه درد چطور میتونست بی‌دلیل باشه آخه؟ 
شوهرخواهرم توصیه کرد سونوگرافی کبد و کیسه صفرا هم بدم.

بیشتر از یک ماه و نیم از زمان ابتلای من به کرونا گذشته بود که رفتم سونوگرافی. جوش های صورتم بیشتر شده بود و حتی پوست سرم پر از جوش بود. و هنوز تبخال داشتم.
برای سونوگرافی روی تخت دراز کشیده بودم،  دکتر با تعجب بهم گفت:
--هیچی غیر از التهاب نمیبینم.
--درد دارم.
--معلومه که درد داری. تمام نسج سینه ت فقط التهاب خالیه. با این گزارش فردا باید بری اتاق عمل.
--من یک ماه و نیم پیش کرونا داشتم. ممکنه این التهاب مربوط به اون باشه؟  این جوش های صورتم هم جدیده.
اینو که گفتم،  دکتر عین جذامی ها باهام رفتار کرد. کم مونده بود پرتم کنه از مطب بیرون. سوگند سقراط بیچاره!!
--دکتر یک ماه و نیم پیش گرفتم. الان که ندارم.
--فقط التهاب خالیه. چی گزارش کنم؟؟  سریع از همینجا میری متخصص عفونی
البته یه جیزی حدود سی ثانیه کبد و صفرام رو سونو کرد و گفت خوبه ولی گفت برای سونوگرافی سینه باید برگردم.
و بهم یادآوری کرد:
--واسه سونوگرافی مجدد سینه ازت پول نمیگیرم.
خوشحال شدم والله اینقدر که هزینه ی سونوگرافی حتی با دفترچه بیمه گرون بود عجیب و غریب.

همچین دکتر سونوگراف دعوام کرد و ترسوندم که از همون گوشه ی خیابون به شوهرخواهرم زنگ زدم یادآوری کردم :
--اگر من بمیرم میدم رو سنگ قبرم بنویسن تو فوق تخصص ریه هستی.
--نمی‌میری.
--این دکتره دوستت الان گفت بدو برو دکتر عفونی واسه جوش هات.
--نمیخواد. برو پوست.
--مطمئنی؟ 
--اره

فردا عصرش دکتر متخصص پوست بهم توضیح داد که این جوش ها میتونه حاصل اختلال هورمونی بعد از کرونا باشه و اصلا مهم نیست ولی تب خال ها خیلی مهمه چون نشون میده که سیستم ایمنی بدنم بشدت ضعیف شده و باید مواظب باشم بیماری دیگه نگیرم و عاقلانه س که بازم خونه بمونم. و البته دارو داد.

خونه موندم و زمان گذشت و جوش ها خوب شد. سونوگرافی ماه بعد سینه م هم خوب بود خداروشکر و دیگه خستگی هم نداشتم.
خوب بودم در مجموع.
ترامپ نازنین هم خوب خوب بود. متاسفانه احمدی‌نژاد هم!

نزدیک پنج ماه گذشته بود و نزدیک عید بود که بالاخره زیر بار آزمايشات روتین رفتم. من همیشه با افتخار به هر کسی که می‌گفت چاقی میگفتم ولی آزمایش هام همیشه عالیه.
و وقتی جواب ها این دفعه اومد نزدیک بود پس بیفتم. چون هیچ جوابی تقریبا نرمال نبود.
دوبار آزمایشات رو تکرار کردم و باز همون بود. ترسناک بود. باورنکردنی بود که یه کرونای خفیف اینقدر تغییرات رو باعث شده باشه. به نظرم میومد همون تئوری مادرم که از بس چاقی بیشتر برای این جواب ها منطقی به نظر میاد.

رفتم فوق تخصص کلیه و اون گفت در طول زمان و با رعایت همه چی باز درست میشه و برام یه سری آزمایش و سونوگرافی جدید نوشت و گفت بعد از تعطیلات عید انحام بدم.
اسفند بود. حال عمومیم خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشتم. صبر کردم تا بعد از تعطیلات!

عید اومده بود. شکوفه ها باز شده بود و من و ترامپ و احمدی نژاد هر سه خوب بودیم. دنیا دیگه چه غمی داشت؟ 

#مژگان 

#من_و_کرونا 

#قسمت_دوم 

May 11, 2021