اولین بار افتخار اینو داشتم که با ترامپ ِعزیز در یک روز کرونا بگیرم ولی علائم من با ترامپ ِعزیز خیلی فرق می‌کرد.

چند روز بود که به شدت معده درد داشتم. درد خیلی شدید. معده ام مثل یه توپ سفت منقبض بود و درد میکرد. و من سابقه ی درد معده نداشتم. هیچ مسکن و داروی معده ای هم روش موثر نبود. اصلا!

به خواهرم گفتم فکر کنم تومور معده دارم. مرجان گفت نکنه کرونا گرفتی. بعضی علائم گوارشی دارن.
-- نه فکر نکنم. من فقط معده درد دارم. دیگه هیچیم نیست.

شبش به حدی از درد معده اذیت شدم که فرداش زنگ زدم صد و پونزده:
-- من درد معده ی شدیدی دارم که به هیچ مسکنی جواب نمیده. نمیدونم ممکنه کرونا باشه؟  چکار باید بکنم؟ 

خانمه که جواب تلفن رو داد آدرس خونمون رو پرسید و یه آدرس داد و گفت این نزدیک ترین مرکز تشخیص کرونا به شماست. صبح و عصر هستند. برین ویزیت شین و نظر پزشک رو بپرسین.

بیمارستان نوریه ی کرمان نزدیک خونه ی ماست. یه باغ خیلی بزرگه. در انتهای محوطه درمانگاهی تاسیس کردن برای کرونا. وقتی رفتم خیلی شلوغ نبود. یه خانم و آقای جوان توی پذیرش بودن. خیلی برخوردشون خوب بود. تمام علائمم رو پرسیدن و اسمم رو توی کامپیوتر ثبت کردن. ازم پرسیدن آیا دفترچه بیمه دارم. گفتن اول باید پزشک ویزیتت کنه. با دفترچه چهار هزار و هفتصد و پنجاه تومن بایت ویزیت پزشک دادم و این تمام پولی بود که توی اون مرکز پرداخت کردم. ازشون پرسیدم اگر دفترچه بیمه نداشتم چی؟  گفتن پونزده هزار تومن میشد.

پزشک آقای میانسال خوش اخلاقی بود. از من علائمم رو باز پرسید. و نبض و اکسیژن و تبم رو چک کرد. تاکید کرد که آیا مطمئن هستم کاهش حس بویایی و چشایی و تب ندارم.
ولی من هیچ علائمی غیر از درد معده ی شدید نداشتم.
ولی بهش گفتم که چون آسم دارم و آدم چاقی هستم نگرانم که اگر کرونا داشته باشم.
گفت فکر نمی‌کنم کرونا داشته باشین. علائم تون نمیخوره. دوست دارین تست بدین؟ 
-- خودمم فکر میکنم کرونا ندارم. فقط نگرانم. نه تست نمیخواد. گرونه و کمه  و حیفه. واسه یکی دیگه مصرف شه. من فکر نکنم داشته باشم.
دکتره خندید:
-- شما برین تست بدین چون اولین نفری هستین که روی این صندلی میشینین و اصرار ندارین تست بدین. چون آسم دارین بهتره مطمئن شیم و خیالمون راحت شه.

توی کامپیوتر جلوش دستور انجام تست رو ثبت کرد و گفت برین انتهای راهرو.

بلافاصله برام پیامک اومد که اگر از خدمات آقای دکتر فلان در مرکز کرونا راضی هستین عدد یک و اگر راضی نیستین عدد دو رو بفرستین تا با شما تماس گرفته بشه. یک رو فرستادم. کارش و برخوردش واقعا خوب بود.

انتهای راهرو دو تا خانم و یه آقا نشسته بودن پشت به محوطه ی شیشه ای. یه برگه دادن پر کردم. مشخصات و اطلاعات کامل و آدرس و علائم!
برگه رو که دادم یکیشون بلند شد باهام اومد. همشون غیر از پزشک عین آدم فضایی ها لباس پوشیده بودن حتی تو پذیرش. خیلی مجهز با ماسک و شیلد و همه چی!

از خانمه پرسیدم که آیا باید مبلغی بابت انجام تست بدم. گفت نه اصلا.
به خانمه که دختر خانم جوانی بود اعتراف کردم :
-- من مریض لوس و بدی هستم. کم تحملم. امیدوارم برای تست اذیت نکنم.
خندید:
-- نگران نباش. بعضی مریض ها اینجورین.

بهم در مورد چگونگی انجام تست توضیح داد. گفت یاید همکاری کنم وگرنه جواب تست دقیق نمیشه و ممکنه منفی کاذب بشه.
کارشو بلد بود ولی انجام تست خیلی بد بود چون سوآپی که وارد بینی میکنن تا انتهای حلق جلو میبرن و حالت تهوع شدید میده. خانمه ولی صبور بود و حرفه ای.
تست رو که انجام داد بلافاصله گذاشت تو یخچال. بهم توضیح داد که چهل و هشت ساعت تو خونه صبر کنم و خودمو قرنطینه کنم و فرض کنم کرونا دارم. و اگر مثبت باشه خودشون باهام تماس میگیرن. و اگر تا دو روز تماس نگیرن یعنی منفی بوده. و تاکید کرد که راه نیفتم دنبال جواب تست.

خیلی خوش اخلاق بود. همشون واقعا. من خودم کار کردم و میدونم اینقدر خوب بودن همیشه آسون نیست. دم در که از پذیرش تشکر و خداحافظی کردم باز بلافاصله برام پیامک اومد که اگر  از خدمات پرسنل برای گرفتن تست راضی هستم عدد یک رو بفرستم و وگرنه عدد دو تا باهام تماس بگیرن. با تمام دلم یک فرستادم. اینقدر که همه چی انصافا سر جای خودش بود.

اومدم بیرون و به خواهرم زنگ زدم و گفتم تست دادم ولی فکر نکنم کرونا داشته باشم. شاد و شنگول رفتم خونه. اون روز یه پنج شنبه بود.

فقط درد معده دیونه م کرده بود. هیچی مطلقا آرومم نمی‌کرد. شب خواب نمی‌رفتم از درد. دیگه هیچیم نبود. نه تب و نه بدن درد و نه تنگی نفس. هیچی! مطمئن بودم کرونا ندارم. و منتظر هیچ تماسی نبودم.

شنبه نزدیک ظهر نشسته بودم و داشتم واسه خودم به کیف پولی چرم می‌دوختم که موبایلم زنگ زد. از شماره ی ۴۰۳۰.
خندم گرفت. فهمیدم چی شده. یه خانمه خیلی آروم و مودب اسممو باهام چک کرد و پرسید آیا تست کرونا دادم و بعد سعی کرد آروم و خونسرد بهم بگه:
-- نگران نباشین ولی تستتون مثبته. از خونه بیرون نیایین و خودتون رو قرنطینه کنین. الان علائم تون چیه؟ 
من ولی نگران نبودم. حتی وقتی نگرانم هیشکی نمیفهمه چون سالها کار مامایی منو تربیت کرده که بشدت آروم باشم و یا در واقع آروم به نظر بیام.
-- واقعا؟  نگران نیستم. من فقط معده درد شدید دارم.
ازم پرسید که با چند نفر توی خونه زندگی میکنم. و اینکه چند سالشونه و اینکه آیا فاکتورهای خطرناک دارن یا نه. اسم مادرم و شاهین رو ثبت کرد و گفت میتونن برن همون مرکز و بدون نوبت و ویزیت و دستور پزشک و رایگان تست بدن.

و بعدم گفت اگر حالم بد شد باید برم بیمارستان و حتما یه پزشک ویزیتم کنه.
و یه شماره داد که هر مشکل و سوالی داشتی تماس بگیر.
اینقدر خونسرد بودم که ازم پرسید:
-- خانم شما اطلاعات کافی در مورد کرونا دارین؟  میدونین کرونا چیه؟ 
خندم گرفته بود:

-- آره میدونم. خیالتون راحت باشه.

-- خیلی آرومین آخه. معمولا میترسن.
خندیدم.

تو دلم نگران آسمم بودم ولی چکار میکردم آخه؟ 

تلفن رو که قطع کردم به مادرم گفتم من کرونا دارم.
با تعجب بربر نگاهم کرد:
-- فکر نکنم.
-- این خانمه الان گفت.

کیف چرمم رو ول کردم و دراز کشیدم. من مریض بودم بابا.
اخبار رو چک کردم. تیتر اول بی بی سی خبر ابتلای ترامپ به کرونا بود.
دلامون به هم مهربون بود. با رئیس جمهور محبوبم تو یه روز کرونا گرفته بودم. آدم‌های مهم اینجورین. دلاشون به هم مهربونه. ولی چرا احمدی نژاد نگرفته بود آخه پس؟

... ادامه دارد

#مژگان 

#من_و_کرونا  

#قسمت_اول