حمام عمومی در توکیو

میم نون

 

تو ژاپن کار که پیدا کردیم به من و دو تا از دوستانم  برای اسکان یک آپارتمان، که فقط مثل یک اتاق بزرگ بود، تحویل دادند.

مثل بیشتر آپارتمانهای توکیو، که بخاطر کمبود زمین  و با توجه به فرهنگ مردم ژاپن که بعد از گرفتن دیپلم فرزندان از پدر و‌مادر جدا میشوند و مستقل زندگی میکنند، آپارتمانی کوچک و ‌البته بدون حمام بود که تقریبا اجاره ماهیانه آن نصف آپارتمانهای بزرگتر و حمام دار بود.

برای نظافت و استحمام ساکنین این خانه ها، در هر محله ای یک حمام عمومی و در کنارش دستگاه های لباسشویی وجود داشت.

آن روز عصر ماشین شرکت ما را جلوی منزلمان پیاده کرد و‌ راننده با خنده و‌ ادا با انگشت دماغش گرفت و حالیمون کرد زود برید بیرون بوی عرق تنتون منو خفه کرد. البته یجورایی داشت مسخره  میکرد.

ما هم ساک حموم برداشتیم راه افتادیم سمت حمام عمومی.

علامت حمام یک پرچم شطرنجی آبی داشت برای ورودی آقایان و یک پرچم شطرنجی قرمز برای ورودی خانمها. وارد که شدیم توی راهرو یک دیوار پارتیشن بود با حدود دو متر ارتفاع که قسمت رختکن آقایان و خانمها را جدا می کرد بطوریکه همدیگه را نبینند ولی سر و صدای همه بگوش میرسید.

انتهای پارتیشن یک میز و ‌صندلی  بود که صاحب حمام آنجا مینشست و مشتری ها را راهنمایی میکرد و کلا مواظب اشیا بود و پول را هم همونجا دریافت میکرد. حمام دار هم خانم بودند چون آقایان نمیتوانند قسمت زنان را نگاه کنند ولی خانمها میتوانستند هر دو قسمت را مدیریت کنند.

وقتی وارد شدیم خانم مدیر حمام متوجه شد خارجی هستیم و بار اول هست که به حمام عمومی میرویم. با انگلیسی دست و پا شکسته توضیحاتی داد که باید ‌نکاتی را رعایت کنیم.

چیزهایی گفت که ما شوکه شدیم: اول لباسهایتان راکامل درآورید و با ساک حمام همه را داخل کمد بگذارید و کلید را بردارید. این کار را که انجام دادیم با صدای بلند گفت no , no  یعنی یک جای کار ایراد داشت.

گفتم چی شده؟

جواب داد باید شورتتان را هم دربیاورید و لخت بروید داخل!

دکی اینو ببین! گفتیم نمیشه ما نمیتونیم، اصلا زشته، برای چی؟

گفت قانونه و همه زن و‌ مرد باید رعایت کنند.

هاج و واج مونده بودیم چون جدی میگفت. یه نگاه از لای در به داخل انداختم دیدم بله چند نفری که داخل هستند لخت لختند.

گفت چرا معطلید؟

گفتم ما رفیقیم و کلا اصلا نمیتونیم در کنار هم بدون شورت باشیم.

گفت اگه نمیتونید بروید بیرون. کل حمام ها همین قانونه.

بهش گفتم اگه حوله ببندیم ایراد نداره؟ مثل لنگ تو حمام های ایران.

گفت ایرادی نیست ولی حوله تمیز باید ببرید داخل. حوله های ما را نگاه کرد گفت باشه ولی دفعه بعد حوله کوچکتر باید با خودتون بیاورید.

از خوشحالی گفتیم خدا خاکستر های پدر و مادرت را به باغهای گل و سبزه هدایت کنه!

با خنده و وسواس، یه دست به حوله و یه دست هم با شامپو و لیف وارد شدیم که ناگهان پشت سرمون خانم مدیر اومد تو. ول کن نبود. گفت اول باید دوش بگیرید بعد بروید جلوی سکوها که چهار پایه چیده بودند بنشینید و حوله را هم داخل حوضچه های آب سرد و آب گرم نمیتوانید ببرید و بعد از اتمام شستشو دوباره دوش بگیرید بیایید بیرون.

برگشت و رفت. انگار که داشت به بچه حموم‌ کردن یاد میداد! 

حالا از یه طرف خندمون گرفته بود و از طرفی یه مرد ژاپنی داشت یه حرفهایی میزد. انگار داشت متلک میانداخت که ما با این سیبیلامون حموم کردن بلد نیستیم.

خلاصه مجبور شدیم هرکدوم یه طرف بنشینیم و لیفی بتن بزنیم.

یکی از مردهای ژاپنی بلند شد و‌ همینجوری رفت داخل حوضچه و با دیدن این صحنه همگی خندیدیم و خودش هم فهمید به چی میخندیم. حوضچه های آب گرم و سرد خیلی هم میچسبید ولی با حوله نمیشد رفت.

خلاصه یکی یکی اومدیم بیرون و با خنده لباس پوشیدیم و خانم مدیر حمام مهربان هم میخندید. پول حمام را دادیم و با کلی خاطره خنده دار اومدیم بیرون.   انگاری رفته بودیم سینما برای دیدن فیلم کمدی.

تو خونه قرار گذاشتیم از فرداش  یکی یکی به حمام برویم تا راحتتر استحمام کنیم.