دفاع از حق و حرمت زن در ایران در مقابل نامجو!

مهرنوش موسوی



یک عده میگویند خود مردم مقصرند که به کنسرت هایش می رفتند، یک عده میگویند رسانه ها و حتی بعضن جریاناتی در اپوزیسیون مقصرند، که محسن نامجو را به این شهرت رساندند. لابد در همه این ادعاها یک جزئی از حقیقت وجود دارد، اما مقصر اصلی اینها نیستند. مقصر اصلی نظام جمهوری اسلامی است. محسن نامجو تکیه اش به این نظام، به رانت چهل ساله اسلام به مردسالاری است.

همین که میگوید یک نفر از شما زنها خواننده نشدید. یعنی این شومبول طلا که عرعرهای خودش را هنر فرض کرده نمیداند که چهل سال است زن حق خواندن ندارد؟ چرا میداند. میداند و از این موهبت استفاده و توی سر زنها میزند. همان کاری که آخوندها از منابر نماز جمعه میکنند. 

همین که میگوید «نه یعنی نه» در ایران معنی ندارد. در غرب معنی دارد. چون وقتی زن غربی میگوید نه یعنی نه، ولی وقتی زن ایرانی نه میگوید، معنی اش این است بیا به من تجاوز کن، بعدش هم راهت را بکش و برو، خیالت تخت باشد چون زن ایرانی را قبلن خدا زده است. قانون زده است. اسید پاش زده است. نیروی انتظامی زده است! زن ایرانی به قول گلشیفته فراهانی سرزمین بی دفاع است! 

این ادعا را مردی میکند که کشتار آبان در نتیجه نه گفتن مردم را دیده است. این حرفها را کسی میزند که نه گفتن زنان به حجاب را چهل سال است دیده است. این حرفها را پفیوزی میزند که مرگ دختر آبی را پشت میله های بسته استادیوم ورزشی شاهد بوده است.

با عذرخواهی که به درد خواهر پدرش میخورد، تمام این حقایق را ماستمال کرده، با وقاحت تمام تکیه به این خشونت چهل ساله داده، زن ایرانی را ابژه تجاوز جنسی معرفی میکند. چون میداند به حجاب نه گفتیم و سرکوب شدیم. جوانترین ما الان برای نه گفتنش ۲۳ سال حکم گرفته است. چون میداند به نداشتن حق طلاق و حضانت فرزند نه گفتیم، به جایش در همان دادگاه از سوی خود قاضی انگولک شدیم، مورد تعدی قرار گرفتیم، گفتند حق طلاق را با صیغه قاضی در همان دادسرا طاق بزنید.

محسن نامجو میداند که زنهای ایران چهل سال جنگیدند، برای نه گفتن هزینه دادند، برای یک مثقال از حقوقی که زنان غربی دارند به زندان افتادند، اعدام شدند، زیر شکنجه لت و پار شدند. پشت نه گفتن زن غربی قانون ایستاده است. پشت نه گفتن زن ایرانی، خودش و خودش و خودش! مردمی ایستادند که به خاطر نه گفتن در آبان کشتار شدند. عوضش پشت متجاوزینی مانند این چس ناله کن هنری، پشت این مطهری عمارت دلی دلی عقب مانده ایرانی قانون و دولت و نظام ایستاده است. محسن نامجو و آیدین آغداشلو و صدها و هزاران متجاوز دست از پا خطا نمیکردند اگر میدانستند با قانون طرفند. با حقوق زن در جامعه طرفند.

برای همین انگشت اتهام ما نه به سمت مردم و سرزنش آنهاست که پای موسیقی این ضد زن نشستند، نه به سمت اپوزیسیون و بقیه است. این نوع برخورد باعث در رفتن تکیه گاه اصلی اش میشود. انگشت اتهام ما به سمت خودش و تکیه گاهش یعنی نظام جمهوری اسلامی است. نظام امثال شهاب حسینی، محسن نامجو و بقیه را به خارج ارسال کرده تا اینجا از مواهب آزادی و دمکراسی و رفاه بهره ببرند، به عوض پشتشان به جمهوری اسلامی در داخل کشور باشد. پشتشان به زن آزاری سیستماتیک چهل ساله باشد. اگر پشتش به حکومت نبود در ایمیل به یکی از زنان قربانی نمی نوشت من صد سال دیگر میمانم، ولی تو را یک روزه فراموش میکنند. همان حرفی که شهره آغداشلوی ماله کش به قربانیان شوهر سابقش زد. او هم گفت خودتان را بکشید به جایی نمی رسید. فردا که با داسی قتل ناموسی شدید، حتی کسی زیر تابوتتان را نمیگیرد.

ما درون این سنگر ایستادیم، ببینیم حق به کی می رسد! ایستادیم که دست بر قضا نگذاریم فراموش بشوند. ما نمیگذاریم حتی صدای یک زن را این بیشرفها خاموش کنند. دیگر دوره اش گذشت که تجاوز میکردید و زن از ترس ریختن آبرویش اندوهش را میخورد و عمری آب میشد. دوره جمهوری اسلامی و قوانینش و مردسالاری تمام شد. فرش را از زیر پایتان کشیدیم. نظام پشتیبانتان را با هراس مواجه کردیم. ما نمیگذاریم بزنید و بروید و آب خنک رویش!

محسن نامجو اگر جرئت میکند از الان به بعد در یک کشور غربی کنسرت بگذارد، ببیند چطور کنسرتش را به کنفرانس برلین دفاع از حقوق زن در ایران تبدیل میکنیم. وسط کنسرتش آموزشش میدهیم که «نه زن ایرانی» به متجاوز چند من کره دارد! اگر جرئت دارد در ملاعام آفتابی بشود. ما به روش ایرانی ادبش میکنیم! چنان که دیگر از این نجاست خوریها نکند.