دوستان! محسن نامجو كار غلطى نكرده، به خانومها ميگفته مياييد هتل يا خونه دوستم كه خاليه, با هم چند كلمه حرف ميزنيم بعدش شلوارتونو ميپوشيد ميريد خونتون، چيز بدى نگفته، وقتى هم گفته اند نه، مزاحمت كارى و روحى روانى براشون ايجاد كرده و سعى كرده زندگى كارى و شخصى شون را تباه كنه همين. در دنياى سلبريتى ها اين چيزها معموليه عزيزم، شماييد كه نديد بديد هستيد.

هاروى وانستاين هم ميون دو سه هزار نفر كه متقاضى بازى كردن توى فيلماش بوده اند، يك دختر بي نام و نشان را انتخاب ميكرده طرف را ذوق مرگ ميكرده ، قرارداد چند صدهزار دلارى باهاش ميبسته ، يك مقدارش را هم پيش پرداخت ميكرده و بعد از اينكه طرف پيش پرداخت را خرج ميكرد و به عالم و آدم خبر مي داد هنرپيشه شده بهش حالى ميكردند كه همه اينا يك شرط كوچيك داره ، همين، چيز مهمى نيست كه، يك تجاوز ساده است

آيدين آغداشلو هم بى گناهه. سالها پيش دختر خاله دوست صميمى ام كه در جمع هاى ما هم رفت و آمد ميكرد و بسيار خوش برو رو بود با ذوق و شوق فراوان بهمون گفت كه براى كلاس نقاشى آغداشلو پذيرفته شده ولى درست يك جلسه رفت و ديگه نرفت. هربار هم كه ازش ميپرسيديم چي شد؟ سرخ ميشد و پته پته ميكرد، كاملا مشخصه كه كرم از خود دختره بوده.

كيارستمى هم كه دهه شصت با فيلم خانه دوست كجاست رو اومد. سناريوي فيلم را از يك نويسنده دزديده بود كه داستانى بنام "آنروز كه خانم معلم ما گريه كرد" نوشته بود، بعد از شكايت طرف و انكار ابتدايي ايشان و سلام و صلوات، به پول اون زمان يك چك ده هزارتومنى به طرف داد. در جريان فيلم بردارى هم جايي كه هنرپيشه كودك بايد گريه ميكرد رفته بود زده بود توى گوشش، كار بدى نكرده بود. مانيا اكبرى هم خوشش اومده كه بعد از مرك كيارستمى داستان سرهم كنه و ابروي خودشو و پسرشو ببره.

يك مشت زن هرزه تي تيش مامانى دست به يكى كردند ميخواهند اين سلبتريتى هاى عزيز ما را بدنام كنند، هميشه تقصير قربانيه، اينو يادتون باشه، سلبتريتى كه از اين كارا نميكنه. آخه فكر نكرديد كه من بدبخت كه تا حالا اينهمه از موسيقى نامجو، فيلمهاى كيارستمى و محصولات هاليوودى هاروى واينستاين لذت برده ام اين حرفا را كجاى دلم بذارم؟