نامجو یک گام به جلو برداشت صد گام به عقب

جهانشاه جاوید

 

این نوشته را برای دخترم فرستادم تا قبل از چاپ نظر بدهد:

عذر خواهی محسن نامجو را گوش دادم و باید گفت که گام مهمی برداشت. حرف های او کامل و بی نقص نبود. از قربانیانی که در این سال ها از رفتار او شاکی بوده اند به اسم پوزش نطلبید. در واقع او باید مستقیما از آنها عذر خواهی کند. علاوه بر این، کمی بیش از اندازه اعمال خود را به مردسالاری نسبت داد. بی شک دین و فرهنگ و محیطی که در آن رشد کردیم و زندگی می کنیم بر رفتار ما تاثیر دارد اما تحلیل و تفسیر آن بر عهده محققان است - بلیط رهایی ما از قبول مسؤلیت نیست.

با موسیقی نامجو خیلی زود آشنا شدم. در ۲۰۰۷ از اولین کسانی بودم که ترانه هایش را از طریق iranian.com به دنیا معرفی کردم. شخصا بغیر از چند قطعه خاص علاقه ای به سبک متفاوت او ندارم اما بعنوان یک موزسین خلاق و مترقی برایش احترام قائل بودم. تا اینکه حرف هایی بطور خصوصی در مورد رفتارش با زنان شنیدم و اتهامات علیه او علنی شد.

پیام نامجو احترامم را تا حدی ترمیم کرد. او یکی از سرشناسترین مردان ایرانی است که به بدرفتاری جنسی اعتراف کرده و می گوید می خواهد انسان بهتری باشد و در حرف و عمل از جنبش آزادی و برابری زنان حمایت کند. حرف های قشنگ البته کافی نیست. اما کاری که او حتا در این حد محدود انجام داده هیچ مرد ایرانی هم تراز او انجام نداده. بدترین شان آیدین آغداشلو ست که هنوز غرور بی معنی مردانه را به بی آبرویی ترجیح می دهد و  به مردان مریض و خشن دیگر دلگرمی می دهد.

حرف های نامجو را هزار جور می شود تفسیر کرد. اما پوزش طلبیدن بخصوص توسط مردان خاطی اولین گام در جهت تغییر فرهنگ خشونت نسبت به زنان است.

نامجو مستحق مدال نیست. مدال را باید به زنان قربانی خشونت جنسی داد که با شهامت بر ترس غلبه کرده و روایت های خود را بازگو نموده اند. باید از آنها حمایت کنیم، به دردهایشان گوش دهیم و مهمتر از همه با نگاه شک و تردید نمک به زخم های عمیقشان نپاشیم….

دخترم جواب داد کجای کاری، فایل جدید صحبت های نامجو را گوش کن. گند زده.

گوش دادم و نوشته ام را پس می گیرم.

عذرخواهی نامجو حالا کاملا بی معنی و خالی از صداقت به نظر می آید و شعور و آگاهی اش نسبت به کل موضوع هم بشدت زیر سؤال رفته. او نه تنها قربانیان و منتقدانش را دروغ گو و روانی و لایک طلب معرفی می کند بلکه آیدین آغداشلو و هاروی واینستین را هم عملا جزو شهدای جنبش Me Too می داند.

اظهار ندامت ناگهانی کسی که افکار و اعمالش یادآور دوران غارنشینی است چه ارزشی دارد؟ پشیمانی در این شرایط جز یک تلاش حساب شده برای حفظ شهرت و ادامه کار معنی دیگری تداعی نمی کند.

دخترم که از نظر قانونی برخی از اتهام زنندگان نامجو را سرزنش کرده بود («هزینه اتهامات علیه محسن نامجو»)، با شنیدن فایل جدید می خواهد مطلب دیگری بنویسد و به او بتازد.

نامجو یک گام به جلو برداشت صد گام به عقب.

***

جنبش Me Too مرا هم به بازنگری رفتارم وا داشته. بارها فکر کردم نکند زنی یا زنانی مرا هم متهم کنند؟ شک ورم می دارد که شاید من هم گناهکارم.

این را می دانم که خیانت کردم، بی مهری کردم، بی اعتنا بودم، بی مسؤلیت بودم، بی معرفت بودم و خیلی چیزهای زشت دیگر اما هیچوقت به خشونت متوسل نشده و مخالف میل افراد کاری نکرده ام. با این حال قضاوت بعهده من نیست. شاید یکی باید آبرویم را ببرد تا بفهمم واقعا چه کردم.