بهترین قسمت شبانه روز
بهار
از آن روزهایی ست که صدای قلبم را میشنوم.
چندماه پیش به پزشک متخصص قلب مراجعه کردم و گفتم که مدام قلبم را احساس میکنم، او هم بعد از نوار قلب و معاینات و آزمایش های دیگر گفت که هیچ مشکلی وجود ندارد و از اینکه قلبم خوب کار میکند و حتی آن را حس هم میکنم باید خوشحال باشم.
مشاورم هم همین را به من گفت، گفت در طول مدیتیشنها در کلاس های گروهی میگوید که همه تلاش کنند تا صدای قلبشان را بشنوند و بعد از اتمام مدیتیشن به همه میگوید که من مراجعی دارم که بعضی از روزها ساعتها میتواند صدای قلب خود را بشنود. اما راستش احساس کردن قلبم یک دلشوره عجیبی به من میدهد اصلا هم حس خوبی نیست. امروز هم از آن روزهاست. انگار تمام وجودم می تپد.
تهران دوباره در وضعیت قرمز قرار گرفته، من که از خانه خارج نمیشوم. هرروز دلم میخواهد خودم را مجبور کنم که مدتی از خانه بیرون بروم اما توان بیرون رفتن را ندارم حتی برای پیاده روی. ۹۰٪ کلاس هایم را کنسل کرده ام. نمیدانم این شرایط تا کی باید این طور بماند.
بهترین قسمت شبانه روز برایم خوابیدن است. خواب این دنیای پر از راز و رنگ و زیبایی؛ وقتی خواب میبینم همه چیز هیجان انگیز و زیباست. در خواب سفر میکنم کاری که از همه چیز بیشتر دوستش دارم.
به جنوب و شمال سفر میکنم شرق و غرب نه نیاز به مجوز عبور و مرور در شهرهای قرمز و نارنجی دارم و نه برای خارج شدن از ایران ویزا و بلیط هواپیما میخواهم. فقط چشمانم را میبندم و دنیای روشن و خیالی پر از شادی و رنگ در ذهنم نقش میبندد. زیباترین ساختمانها، سواحل، آدمها، خوشمزه ترین غذاها و بستنیها، بدون اینکه مرا چاق کنند در خوابهایم هستند.
در دنیای خواب هایم عاشق میشوم، دوست داشته میشوم و فراموش میکنم هیچ عشقی دردناک نمیشود. هیچ ترسی در عشق ورزیدن هایم نیست. حتی در بدترین خوابها میدانم که هیچ مرگی تا صبح نمیپاید و هیچ اشکی در واقعیت از چشمانم فرونمیریزد. و مهمتر از همه اینها هیچگاه صدای قلبم را نمیشنوم.
در تخت خوابم دراز میکشم چشمهایم را برهم میگذارم تا خواب این دنیای بیانتها در جلوی چشمانم نقش بندد و هر آنچه این روزها ناممکن است را ممکن سازد. هنوز صدای قلبم را می شنوم اما زمان زیاد طول نمیکشد که این صدا هم خاموش شود. دنیای زیبایی ست خوابیدن.
نظرات