از «خاطرات ملکه پهلوی»
تاج الملوک (همسر رضا شاه)
موسسه انتشارات به آفرین، ۱۳۸۰
موقعی که ما به ملاقات هیتلر رفتیم آقای محتشم السلطنه اسفندیاری هم حضور داشت. هیتلر با من و اشرف و شمس دست داد و از من حال و احوال رضا را پرسید. از طرف سفارت ایران یک مرد جوان به عنوان دیلماج حضورداشت که مطالب هیتلر را برای ما و حرفهای ما را برای هیتلر ترجمه میکرد.
ما برای هیتلر چند هدیه برده بودیم که عبارت بود از دو قطعه قالی نفیس ایرانی و مقداری پسته رفسنجان.
حاج محتشم السطنه اسفندیاری قالیها را در جلوی پای هیتلر بازکرد و شروع به توضیح کرد.
هیتلر خیلی از نقش قالیها و بافت و رنگ آنها خوشش آمد. روی یک قالی که درتبریز بافته شده بود عکس خود هیتلر بود. روی قالی دیگر هم علامت آلمان را که عبارت از صلیب شکسته بود نقش کرده بودند.
از مطالب هیتلر دستگیرمان شد که باورش نمی شود این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند.
هیتلر هم متقابلا سه قطعه عکس خود را امضاء کرد و به من و دخترانم داد.
دیلماج سفارت گفت: «آقای هیتلر می گویند متاسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست و نمی تواند متقابلا هدیه گرانقیمت به ما بدهد و از این بابت معذرت میخواهند!»
من این ملاقات را هیچوفت فراموش نکردم وبه درخواست رضا دهها بار ریز مطالب آنرا برایش تعریف کردم.
هیتلر موقع حرف زدن آرام نمی گرفت، یا دور خودش میپیچید و یا به این طرف وآن طرف اطاق میرفت و حرف میزد. درموقع حرف زدن هم مرتبا پلک چشمانش را بهم میزد و دندانهایش را روی هم فشارمی داد. دستهایش را پشت کمرمی برد و ناگهان جلومی آورد و ناگهان بالا میبرد و در هوا تکان میداد. درعین حال روی پنجههای پا هم بلند میشد. درست مثل این بود که زیرپایش آتش روشن است و نمی تواند آرام بگیرد. موقع حرف زدن هم با آنکه ما درنزدیکش بودیم با صدای بلند صحبت میکرد. از رضا خیلی تعریف کرد و گفت زندگی او را میداند و از اینکه یک نظامی قدرت را در ایران به دست دارد خوشحال است.
رضا از این قسمت خیلی خوشش میآمد و من هر وقت به این قسمت ازملاقات خودم با هیتلر می رسیدم باید آنرا چند بارتکرارمی کردم.
سخت است قبول کنم نوشته از همسر رضا شاه است. سبک نوشتن به دوره او نمی خورد. و بعید می دانم در خاطراتش، یا حضوری، همسرش را «رضا» خطاب کرده باشد. هیتلر هم دلقک بود اما در حضور مهمانان خارجی هم اینجور ادا درمی آورد؟ نمی دانم...
چرت و پرت، مزخرف، ایرانی خَر کُن،... ایشان هیچگاه چنین چیزی ننوشتَند، یک دیدار بیشتر با پیشوای آلمان انجام نشد که آن را نیز سالها پیش در اینجا ماجرایَش را نگاشتم.
بنظر نمیاد کشورمان در سالهای اغازین سلطنت رضا شاه ثروتمند بوده باشه تازه نفت کشف شده و ایران مصیبت زده تاثیرات جنگ جهانی اول و دوم بوده و مردم بعد از قحطی تو فقر بودند ، هیتلر حتما تو خواب دیده بوده
هرمزد اين كشور را از خشكسالى و دروغ حفظ كناد.
(كتيبهء بيستون)