ریشه ژاپنی «دودره کردن»
میم نون
اواخر دهه ۱۳۶۰ تو فردوگاه ناریتای ژاپن دوستم اومد دنبالم و همونجا با مترو منو برد خونه و محل کارش که یکجا بود. متوجه نشدم چقدر پول بلیت مترو پرداخت کرد فقط بمن گفت دنبالم بیا وکیفم را گرفته بود دستش و منم چمدانم میکشیدم.
خونه که رسیدیم یه دوش گرفتم و نشستیم به گپ زدن و شر و ور گفتن و اونم از اوضاع کار و زندگی ژاپن برام تعریف میکرد.
وسط صحبتها گفتم چقدر اینجا قطار داره و برام تازگی داشت و عجیب بود.
گفت:
همه جای ژاپن با مترو بهم وصل میشه ولی برای ما خارجیها بلیط خیلی گرون در میاد، چند تا راه نشونت میدم تا قیمت واقعی کرایه مترو را پرداخت نکنی.
اول اینکه ژاپنی ها انسانهای ساده و زود باوری هستند و به توریست ها و خارجیها خیلی احترام میگذارند. به مامور ایستگاه مترو بگو توریستی و بلیتم را گم کردم و از ایستگاه قبل اومدم. اسم ایستگاه را هم از روی تابلو راهنما یادداشت کن بگو تا باور کنه و صد ین بده بیا بیرون.
دوم اینکه یه بلیت میهمان از دستگاه میخری که ارزانه و صد ین ارزش داره. بلیت مهمان یعنی جایی نمیری و وارد ایستگاه میشه تا مهمانت برسه و با هم خارج شوید و موقع برگشت همون بلیت را میدی پس بلیت را بخرو بگذار تو کیفت. شب برگشتنی بده چون مامور هم عوض شده متوجه نمیشه و خیلی جاها هم که گیت الکترونیکی هست دستگاه قبول میکنه و رد میشی میای بیرون ولی اگر مامور عوض نشده بود از درب دیگه بروکه مامورش تو را ندیده باشه، و اینجوری دودره کردی.
راه دیگه ای که هست اینه که خیلی از ایستگاه ها میتونی دو دره کنی.
پرسیدم «دو دره» چیه باید چیکار کنم؟
خندید و گفت:
یعنی همه ایستگاه ها در ژاپن بخاطر شلوغی دو تا ورودی خروجی دارند که بخاطر شلوغی اکثرا با کارت اعتباری از گیت رد میشن. برو پشت یکی برو و کاپشن یاخودتو بچسبون به طرف تا سنسور عمل نکنه و از نفر جلویی عذر خواهی کن بگو عجله دارم و ببخشید خوردم به شما و برو از ایستگاه بیرون، در آخر هم میتونی با یک بلیط صد ینی وارد هر ایستگاهی بشی و سوار قطار شو و در ایستگاه مقصد دودره کنی.
بعد موقع برگشت یک ایستگاه مونده برسی با همون بلیت صبح که تو جیبت هست پیاده شو برو بیرون و دوباره صد ین بخر بیا تو و ایستگاه بعد که ایستگاه مقصد هست با بلیط قانونی بیا بیرون...
گیج شده بودم گفتم حالا اینکارا را بخاطر چقدر پول بلیت باید انجام بدم؟
گفت: اگه بری مرکز شهر برگردی برای ما پنجاه دلار اب میخوره واسه همین ما ایرانی ها و خیلی از کارگران خارجی کشورهای دیگه همه ایستگاههای مترو را دودره میکنیم.
بعدها که برگشتیم ایران اصطلاح دودره کردن یا کلک زدن رواج پیدا کرد. الان خیلی ها این اصطلاح را بکار میبرن ولی اصلا نمیدونند دودره یعنی چی،
تازه این دودره کردن مترو شرف داشت به خیلی از خلاف هایی که بعضی از هموطنان انجام میدادند.
یادم باشه ژاپن نرم
من یک راه دیگه یادمه البته این برای کسانی خوبه که مسیرشون برای روزهای هفته تکراریه و عوض نمیشه. این موضوع مال دهه 1990 است و مسلما سیستم بلیت ها تا حالا عوض شده و احتمالا دیگه نمیشه این کلکو زد.
در مبداء شما ارزانترین بلیط که مال ایستگاه بعدیه را می خرید و وارد سیستم میشوید. از اون طرف هم بلیط ایستگاه یکی مانده به مقصد تا مقصد نهائی را قبلا تهیه کرده و درجیب دارید. درنتیجه شما خیلی راحت از ایستگاه مقصد خارج میشوید انگار یک ایستکاه قبل سوار شده اید.
راستی ممکنه اون اصطلاح دو دره کردن هم معانی متفاوتی داشته باشه. تا جائی که یادمه بیشتر برای توصیف حال کسانی استفاده میشد که بین زمین و آسمون آویزونند. نه راه پیش دارند نه راه پس
به دلایلی نتونستنه اند از فرودگاه خارج بشوند. روی بازگشت به ایران هم ندارند چون به امید کار در ژاپن از همه فامیل و دوستان قرض کرده اند تا در بازگشت بدهی ها را تسویه کنند. حالا نمیدونند چطوری خبر دیپورت شدنشونو به تهران مخصوصا همسرشون اطلاع دهند . بیچاره نشسته تا شوهرش دلار بفرسته اون هم جمع کنه تا یک خونه نقلی بخرند. دو دره طعم تلخ اون قهوه ته فنجونو داره.
سلام اهنگ هزارو یک عزیز الان وقتشه چون فصل شکوفه های گیلاس و کلا شکوفه بارانه ، اگه بری بردی هر کی تونست و نرفت نصف عمرش بر فناست تو بهشتی که تعریف میکنند هم مثل ساکورا یا شکوفه های ژاپن پیدا نمیشه ، ارزو میکنم یک روز بری
سلام جناب مرادی عزیز انزمان بلیط یک مانده به مقصد را نمیش از مبدا تهیه کرد مگر به دوستان که ان اطراف بودند میگفتیم یا قرار میگذاشتیم چند تا بلیط بخر بیا تو استیشن بده بهمون و تو فردو گاه هر کسی دیپورت میشد دیگه ازاد نبود و به اتاق بازداشت میبردند تا با بلیط برگشتش اوکی بشه برگرده و در داخل شهر هم همین طور بود و خیلی سختگیر هستند درست مثل جنگ ژاپن و چین که هزاران چینی را قتل وعام کردند من بعد از چهار و سال ونیم اقامت غیر قانونی وقتی بجرم نداشتن ویزا دستگیر شدم 53 روز در زندان انفرادی در ابعاد 2متر در 1 متر که فقط میشد دراز کشید و یک توالت فرنگی بالا سرم بود زندانی کشیدم و بعد از ان وقتی تحقیق کردند خلافی نکردم به زندان ایمیگریشن منتقل شدم و دو هفته اونجا بودم تا برگردم در کل نسبت به اعمال غیر قانونی و خلاف خیلی سختگیرند ممنونم از یادداشت ها تون
ضمنا قرارمون میمونه برای فروردین ماه که هوا خوبه وبه شما اطلاع میدم سپاس
ممنون میم نون جان
این یادداشت های شما باعث شده من هم چند خاطره از ژاپن امو جمع و جور کنم.
تشکر.
ژاپن یکی از کشورهایی ست که من نرفته خوابشم را دیده ام سالها پیش و بی نهایت مشتاقم چون از خوبی مردمش زیاد شنیدم. از قضا در اقوام دور٬ عروسی ژاپنی بود که بدجور از مقید بودنش به اصل احترام سواستفاده می شد و تمام کارهای خونه رو روی دوش طفلکی انداخته بودند!
خوندن خاطرات ژاپنی شما بسیار لذت بخشه. مرسی!
منهم این شانس را داشتم که از نزدیک مشکلات جوانان ایرانی را در ژاپن ببینم. بعد از اینکه ایرانی هارو بیرون کردن برزیلی ها رو آوردن و با اونها هم مشکل داشتن.
https://iroon.com/irtn/blog/15919/
سلام خانم ترابی ژاپن بقدری زیبا و دیدنی است که اگر یکسال تمام هر روز بگردی بازم مناظر و شهرها و جذابیت های این کشور پایان ناپذیر است امیدوارم در اولین فرصت از انجا دیدن کنید اگر نوشیدنی میل میکنید آبجو آساهی را امتحان کنید و در بین غذاها شاه میگو را فراموش نکنید ضمنا دیزنی لند ژاپن لذت خاصی دارد و خوشبختانه زنان ژاپن تا خیانت نبینند وفادار و همسر دوست هستند و از هیچ کاری شکایت نمی کردند البته الان با امدن اینترنت حتما مثل همه جا تغییراتی اتفاق افتاده ، ممنونم از خواندن این مطلب و شاد باشید
سلام فرامرز خان درست میفرمایید ، کارفرمایان ژاپنی همیشه اول بدنبال کارگر ایرانی بودند و بعد میرفتند سراغ کارگران خارجی دیگر کشورها ، البته ایرانی ها را بیرون نکردند اقتصاد خراب شد به بهانه عدم داشتن ویزا با دلیل قانونی برمیگردونند خوب سابقه شرارت همه رسانه ای شده داشتند ، اتباع برزیلی و پرویی ها و بعضی کشورهای دیگه بخاطر پدر بزرگ و مادر بزرگهای مهاجر ژاپنی خودشون در جنگ جهانی دوم به ان کشورها ویزای کار میگیرند ، هنوز که هنوزه به من میگن بیا برات کار هست ، سپاس
در دو مقطع به هنگام فعالیت و همکاری با تلویزیون ژاپن ـــ با چندی از زندانیانِ ایرانی در این کشور دیدار داشته و بخشودگی اینها و به اضافهای کار پناهندگیشان را درست کردیم.
واقعا متاثر شدم از ماجرایی که برایتان روی داده است، به دلایلِ شخصی ـــ بیش از ۳۰ سال است که با کشورِ ژاپن نزدیکی دارم، ای کاش آن زمان شما را شناخته و کاری برایتان انجام میدادم.
سلام شراب قرمز عزیز ممنونم از محبتت و سپاس بخاطر همدردی و کمک به هموطنان با تقدیر سر صلح دارم و امیدوارم شاد و کامیاب باشی
در واقع بیاحترامی به خودمون که لایق اعتماد دیگران نبودیم!
مرسی
سلام سرکار نگار خانم ، وقتی کارفرما چه ایران و چه هر جای دیگه دنیا بین دو تا کارگر که همکار هستند فرق بگذاره و از نقاط ضعف یکیشان سواستفاده بشه و قانون چشمشو ببنده حتما ضمیر ناخوذاگاه میگه هر جور شده واکنش نشون بده و عرض میکنم کارگران ایرانی در ژاپن همون وضعیت دارند که کارگران کشور افغانستان در ایران دارند یعنی سخت کار میکنند و فقط روز مزد هستندو از رفاه نسبی هم محرومند و احترامی هم در اصل نبوده و نیست ، البته فرهنگ مردم ژاپن در جامعه مدنی خیلی خیلی جایگاه بالایی دارد ، ممنون از اینکه مطلب را خواندید و کامنت گذاشتید .