زمان زدودن  باورهای خرافی  و پاک سازی درون خود از آلودگی به "ویروس" دین اسلام، فرا رسیده است. زمان رهایی از ویروس دین هماکنون است و هم اینجاست و در چشمان ما بیش از چهل سال است که ذل میزند. ویروسهایی همچون کرونا در تاریخ بشر آمده اند و رفته اند، اگرچه جانهای بسیاری را ستاندند، ولی مغلوب عقل و خرد انسان گردیدند. کووید 19 هم، تردید مدار که دیر یا زود بعدم خواهد پیوست.

اما، این ویروس دین است، نه ویروس کرونا که آسمان زندگی را تیره و تار ساخته است و رمق از زندگان ربوده است. اگر کرونا را میتوان با ابزار واکسیناسیون از میان برداشت، ویروس دین را با چه واکسنی میتوان نابود نمود. آیا اصلا میتوان، ویروسی، همچون ویروس دین که قرنها زنده مانده و بخش عظیمی از جهان را عمیقا آلوده ساخته است، با ساختن واکسنی از میان برداشت؟ برای چنین ویروسی، ویروس دین بازمانده از دوران بادیه نشینی و بیابنگردی، تنها واکسن رهایی ست که موثر افتد: پاکزدایی درونی از باورهایی خرافی.

ویروس دین کشنده نیست. تب و درد تولید نمیکند و سلامت جسمانی را بخطر نمیاندازد، اما، انسان را بسوی زوال به پیش میراند. روح و روان انسان را بفساد میکشاند، بویژه در زمانیکه ویروس دین ماهیت فسادزای خود را پنهان نموده و پرچم سعادت و بهزیستی بشر را بر می افراشد. با پنهان نگاه داشتن ماهیت خود، دین از یک ویروس خطر ناک به یک کالای با ارزش و بی نظیر تبدیل گردیده است. چون کالای دین ارزشمند گردید و قیمتی شد، ویروس دین انتشار یافت وتمامیت جامعه را آلوده و گرفتار نمود. چون آدمی را نخواهی یافت که نخواهد باین کالای با ارزش دست یابد و آنرا بمعرض فروش گزارد. چه اگر دینفروش نباشی هرگز بجایی نرسی، نه بمقام و منصبی، نه بوزارت و صدارتی و نه بریاست و مدیریتی و نه به دلالی و کارچاق کنی و نه دست یابی بانباشت ثروتی افسانه ای.

بعضا، هنوز باور نداراند که ویروس دین، دوران ما را به دوران حکومت دینفروشان تبدیل کرده است. که دین با ارزشترین کالای زمان ماست، کالایی که در حوزهای علمیه تولید و بازتولید میشود. دینفروشان هستند که ویروس دین را بداروی نجاب بخش بشرتبدیل نموده و آنرا بمعرض فروش گزارده و فن و فنون دین فروشی را در جامعه رایج ساخته و میسازند. انتشار ویروس دین و همه گیر شدن آن، این باور را بر جامعه حاکم نمود که با دینفروشی هر قله ای را که بخواهی میتوانی فتح کنی. تنها بیک شرط: باید دین فروش خوبی باشی. یعنی که در بازیگری، در خدعه و مکاری، در فریب و ریاکاری، ماهر و کارکشته باشی، چنان بنمایی خود را که بنا بر توصیه امام مقدس، امام خمینی، مردم هرگز به ماهیت ذات تو آگاه نشوند. امام خمینی خوفناک از آینده ای بود که ویروس دین مورد شناسایی قرار گرفته و باطن شیطانی و ویرانگر دین اسلام آشکار گردد. البته که دینفروشی از راس آغاز گردیده و هماکنون در زیرینترین لایه های جامعه رسوخ کرده است.

چه بسا بسیارند، تحلیلگرانی که کار ویروس دین را تمام شده میدانند. یعنی که دین محوریت خود را از دست داده است و نفی و نقد آنرا، امری پوچ و بیهوده بشمار آورند. حرص و طمع، انگیزه غنی شدن و بدست آوردن ثروت های هنگفت از راههای گوناگون، قانونی و نه خیلی قانونی، ویروس دین را ضعیف و به حاشیه رانده اند. که دین دیگر سکه رایج نیست.

حال آنکه ویروس دین جامعه را از راس تا ذیل دچار فساد ساخته است .تا حالا از خود پرسیده ایم که چرا در دوران حکومت دین، دورانی که باید پاکدامنی و درستگاری، تقوا و پرهیزکاری حاکم بر رفتار و پندار و گفتار ما باشد، فساد در تاروپود جامعه ریشه داوانده و جامعه را در سراشیب زوال قرار داده است؟ انتظار رشد و تعالی انسانی در جامعه ای که تحت سلطه مطلق دین فروشان است، رویای شیرینی ست که در واقعیت فاجعه آفرین است.

 آیا این فاجعه نیست که رفتارهای زشت و گنه آلود، ازدروغگویی گرفته تا رانتخواری و رشوه خواری دزدی و فحشا و قاچاق مواد کشنده و...، دریک جامعه دینی نهادین و برفتاری عادی و قابل قبول تبدیل شود؟ این برغم خشم و خشونتی ست که نظام به بذهکاران و همچنین مخالفان روا میدارد و مورد سخترین تنبیه و مجازات، از جمله اعدام با طناب دار قرار میدهد. بدادگاههای اسلامی بنگر تا دریابی چه دینفروشان بلند پایه ای ظاهرا بمحاکمه کشانده شده اند.

اما، در عین حال در دوران دین فروشی ست که شرایط مناسب برای ظهور یک جنبش رهایی بخش، محور پاک زدایی درونی از ویروس دین و توهمات دینی و باورهای خرافی، بوجود میآید، جنبشی که آزاد سازی جامعه را در ویرانسازی ویروس دین، همچون یک ارمان تعالی بخش مورد ستایش قرار دهد. مسلم است که این نه ساده است و نه ثمر و دستاوردی ببار آورد سریع و با سرعت باد و بوران.

جنبش رهایی از ویروس دین، هرگز بعینیت در نخواهد آمد اگرساختار پیچیده ویروس دین که ریشه هایی عمیق دوانده است در زندگی اجتماعی ما، مورد فهم قرار نگیرد. بهمین دلیل، چندان ساده نیست که چشمان جهل و تعصب را که ویروس دین بر گشوده است ببندیم و چشمان عقل و خرد را بگشائیم.  بنگریم با عقل انتقادی بر باورها و ارزشهای خود، نه بعالم غیب، بآن عالم که خداوند غضبناک دفتر اعمال ما را میگشاید و بحسابمان رسیدگی میکند بلکه  بعالم واقعیت. در چنین حالتی آیا میتوانیم بخود بگوییم که سهم ما از انسان بودن چیست، در نظام مقدس اسلامی، در نظام دینفروشان برهبری آخوندها؟ آیا افزوده بر تسلیم و اطاعت و فرمانبری، چیز دیگری هم هست که بدان گردن نهیم؟ البته که پاسخ مثبت است، تا زمانیکه درون خود از ویروس دین پاکزدایی نکنیم، همچنان باید بار خرافات را بر دوش حمل نماییم.

 

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

fmonjem@gmail.com

https://firoznodjomi.blogspot.com/