به برکت شلوار جین وطنی

میم نون

 

سی سال پیش بود، شش هفت ماهی از اقامت غیر قانونی بخاطر کار و درآمدش در ژاپن میگذشت.

در استان گونماکن به همراه چهار هموطن دیگر در یک کارخانه کار میکردیم و از طرف کارخانه یک منزل سه اتاقه با تجهیزات لازم بهمون داده بودند.

البته آن زمان چون اقتصاد خوب بود با ما کارگران خارجی بدون‌ ویزا کاری نداشتند و گرنه هم دولت و هم پلیس ژاپن میدانست ما کجاییم و چه کار میکنیم و رییس کارخانه چون بیمه و مزایا نمیداد و باحقوق کمتر براش کار میکردیم راضی بود و ما هم که خودمان از همه راضی تر بودیم و زندگی بخوبی و خوشی برای همه جریان داشت.

در همسایگی ما در شهر تاته بایاشی ساختمانی بود که خوابگاه کارگران زن کارخانه سونی بود و همگی دختران اهل امریکای جنوبی و بیشتر از پرو، برزیل و کلمبیا بودند و معمولا عصرها یا شنبه و یکشنبه ها  که تعطیل بود اونا را تو کوچه و خیابان میدیدیم و سلام و علیک داشتیم.

یکروز من‌ با پرویز دوستم  که از ایران چند دست  لباس آورده بودیم که شامل تیشرت و شلوار جین بود یکیشو پوشیدیم بریم توکیو گشتی بزنیم. تو ایستگاه مترو چند تا دختر برزیلی که گفتم همسایه بودیم دیدیم و کنارشون وایساده بودیم ترن بیاد. 

تو این فاصله یکی از دخترها به دوستش در مورد ما یه چیزهای بزبان پرتغالی  میگفت و به شلوار پای ما اشاره میکرد و میخندیدند ما هم که متوجه نمیشدیم چی میگه ولی همگی بزبان ژاپنی تا حدودی اشنا بودیم.

پرسیدم به چی میخندی؟ یکیشون گفت شلوار جین شما خیلی قشنگه. گفتم چه جالب خودتون هم که شلوار جین بپا دارید چطور مال ما قشنگه؟ گفت چون شلوار شما جلوش چند تا هم پیله داره مثل شلوار پارچه ای ما تا حالا ندیده بودیم.

دیدم راست میگه شلوارهایی که ما از ایران اوردیم اونموقع جین پیله دار بود و تازه استایلش گشاد مثل شلوار کردی بود.

تازه فهمیدیم چقدر ما تابلویم D:

به پرویز گفتم راست میگه خنده داره. وقتی برگشتم پاره اش میکنم.

ولی پرویز گفت همه ایرانیها از اینا دارند و میپوشند. ناراحت نباش.

خلاصه رفتیم و برگشتیم شب تو خونه نشسته بودیم که همون دختر برزیلی اومد در زد منو صدا کرد گفت میشه یک خواهش کنم؟

گفتم بله موضوع چیه؟

گفت من یکی از شلوارهای شما را میخرم.

خندم گرفت. پرسیدم برای چی؟

گفت چون شلوارهای شما هم قشنگ و جدیده و هم برای ما که باسنمون بزرگه راحته. قیمتش چقدر میشه؟

دوباره خندم گرفت و شلوارمو اوردم دادم بهش گفتم مال تو پول هم نمیخواد کادو میدم. سایز تو نشد بده به دوستت.

خیلی خوشحال شد رفت و فرداش اونو داده بود به یک دختر پرویی پوشیده بود و با دو تا دختر دیگه اومدند چقدر هم بهش میامد اومدند در خونه گفتند اکر دارید ما بازم میخواهیم. پرویز و یکی از دوستام اونا هم شلوارهاشونو دادند و پولی نگرفتند فقط اونا از شلوارها تعریف کردند و بچه ها هم از هیکل اونا تعریف میکردند.

شلوار جین پیله دار که مثل شلوار کردی بود باعث شد رفت و اومد اونا بیشتر شد و پنج تا دوست دختر پرویی و برزیلی به جمع ما اضافه بشه که تحت تاثیر این اتفاق ما زبان اسپانیایی را  یاد گرفتیم و مکالمه زبان انگلیسی هم قویترشد  و زبان ژاپنی هم اجبارا یاد میگرفتیم.

بعد از چهار سال وقتی برگشتم چون زبان ترکی هم زبان پدری بود، راحت به چهار زبان بجز فارسی که زبان مادری است مکالمه میکنم که استارت این تجربه شلوار جین نا متعارف وطنی بود.