سال ۲۰۲۱ را اینگونه خواهیم گذراند. 

جام جهان نما را گشودم. ابری تیره از پیش چشمانم گذشت. هنوز نمیدانم که تاثیر سیگار مری جین بود، یا ویسکی جانی واکر. هرچه بود، روشن کننده ضمیر بود و باز کننده چشم دل.

تقویم سال ۲۰۲۱ ورق ورق شد، با تمام قصه‌های تلخ و شیرینش.

به خواب دیدم فرامرز زن گرفته ... از آن زنهای مرد افکن گرفته ... تجاوز کرده بر او مادیانی ... رسیده خدمتش آن سان که دانی

به رویا هم در آمد جی جی ما ... سوار موشک و با ایلین‌ها ... گذشت از کهکشان راه شیری ... جهید و رفت پیش ماه و میری

شراب سرخ هم از در در آمد ... نی نی خانم برایش سرور آمد ... نیاکان قدیم و شاه و شازده ... همه شادی کنان از جای جسته

ابی جان مهربان و دوست پرور ... بپختی کتلت و ماهی و گلپر ... همه استان کرمان چون گلستان ... همه اقلیم ایران همچو بستان

متاسفانه، به اینجای خوابم که رسیدم، ساعت زنگ زد و نشد که سرنوشت بقیه دوستان رو در سال جدید ببینم.