بلاگ
نظرات
تازه ترین بلاگ های Negareman
قلعهی پریخان خانم
Negareman | ۳ ماه قبل
۲ ۱۹۱
مادربزرگها هرگز نمیمیرند
Negareman | ۴ ماه قبل
۸ ۲۴۷
درختان اَوَرْسِ این خاک شدهایم
Negareman | ۴ ماه قبل
۳ ۲۶۳
آسو: عجب شجاعتی! گفتم که این جوانها را دستکم نگیرید!
MajidNaficy | یک ساعت قبل
۰ ۲۵
دسته: تعیین نشده
"هنر و زندگی" با فیروزه خطیبی: ویژه یادواره آذرفخر و فرامرز اصلانی
MajidNaficy | ۲ ساعت قبل
۰ ۳۳
دسته: تعیین نشده
قربانِتان گردم، ما تنها باغ منزلی بودیم که از حوالی سلطنت سلطان مظفرالدین شاه قاجار ـــ حمامِ خصوصی داشتیم، این در واقع به تمنای بانو نواب اعظم ساخته شده تا بانوان با خاطری خوش حمام کرده و ایضا چشمِ مردِ هیز ـــ به پیکرِ مَرمرینِ نسوان نخورد، برای همین هم بود که از ابتدای ساختِ حمام (با چند خزینه، چند اتاق ـــ حتی مطبخ و سرسرای سنگ کاری شده) داستان میساختند که مُهرِ درِ چاهِ عمیق و قدیمی که قوروم خان (رئیس جِنهای آن محل) در آنجا بوده شکسته و ایشان با دبدبه و کبکبه ـــ در حمام به همراهِ زنانِ شاخدارَش ـــ نگهبانانِ آتش به دهانَش اقامت کرده ـــ هر شب بساطِ نی ناش ناش برگذار کرده و وای به حالِ آن بچه و آن مردی که راهَش بدانجا کج شده و بخواهد در عیشِ و نوشِ جِنها فضولی کند، قوروم خان دنیا را به کامَش تلخ کرده و با یک نگاه سَنگش میکند.
این قضیه برای شراب خانه ی حضرتِ والا نیز تکرار می شد، چند پستو در پستو ـــ میان سردابی بود که اگر راه را بلد نبودی ـــ آنجا گم شده و سر از خَندقی در میآوردی که زمانِ نبردهای پراکنده مشروطه ـــ پر از جنازهای سرباز و مجاهد بود، بنده لاقل جای گلولهها را هنوز به یاد داشته و حکایتی در این زمینه انتشار دادم.
هفتهای نیکو برایتان آرزومندم.
مرسی ازتون جناب شراب سرخ که خاطراتتونو به شیرینی بنا به موضوع پیوست میکنین
لطف کنین اون حکایت رو برای ما هم پست کنین اینجا
مشتاقیم:)
https://bit.ly/3hoELoU
مرسی عالی بود