خاله لیلا
مرتضی سلطانی
دیشب ممد دست گنده به بهانه ی عرق خوری مرا برای بار اول برد به خانۀ خاله مریم.
این خاله مریم دوست ممد است. در خانه ای خشت و گِلی اجاره نشین است. زیاد طول نکشید که یخِ تعارف و رودروایستی اول شکست و سَرِ دردِ دل خاله باز شد.
برایم از شوهر معتادش گفت که دو سال نشده همه اسباب خانه را فروخت و دود کرد و رفت. نگاهش که میکردم در سیمایش ردی از زیبایی جوانی را میشد دید که البته بیرحمی تحمل ناپذیر هستی زود پیر و شکسته اش کرده.
زنی مهربان است و بی تکلف و علیرغم فقر آشکارش بسیار پاکیزه است. دختر دو ساله اش آن روبرو روی پتویی نرم خوابیده بود. کل اسباب خانه یک تلویزیون و یک میز تلویزیون و یک عسلی بود و دو صندلی ارجِ آهنی.
خاله با مهربانی با دست به اتاق خواب اشاره کرد که یعنی اگر میخواهم بروم باهاش همبستر شوم. اما نخواستم، ولی ده تومن گذاشتم برایش کنار بخاری.
ممد عرق آورد که من دو پیکِ سبک خوردم اما خودش تا توانست پیاله پر و خالی کرد؛ در همه چیز افراطی ست این ممد!
سَرِشب ممد کله پا شده بود و پاشد رقصید؛ بعد با خاله سه نفری رقصیدیم و سرآخر ممد رفت لباسهای خاله را پوشید و با پیاز دو تا سینه هم برای خودش درست کرد و رقصید که از بس من و خاله را خنداند اشک از چشممان راه افتاد.
بعد حکم بازی کردیم و آنجا هم خندیدیم.
بیرون چنان سرد بود که شاش آدم شمشیر میشد، برای همین شب همانجا ماندیم. صبح سَرم که سبک شد دیدم لباسهای من و ممد را تمیز شسته و انداخته بالای بخاری. خیلی خجالت کشیدم.
به سرم زد ببینم اگر بشود بیاورم اش سردخانه پیش خودمان کار کند؛ دستکم از اینکارش که بهتر است.
راستی اسم یک کِرِم هم برایم نوشت، برای دستم که پر شده از خط و خش و تَرَک و پینه،یادم باشد بخرم.
ممنون مرتضی...تلخ اما به دل نشستی بود.
راستی تصویر شاشی که شمشیر می شود در سرما را تصور کردم... آنچنان نگرفتم. این را بگذار به حساب بی تجربگی زنانه ما در باب واقعیت های مردانه! یعنی در سرما شاش تیز و بز تر می شود؟
ممنونم که خوندی ونوس جان. اما در مورد شاش(هاهاه): نه ونوس جان. منظور اینه که اونقدر هوا سرده که همون لحظه که داری میشاشی یخ میزنه و جامد میشه! و خب شاش (البته در شکل مردانه اش)یه حالتی شبیه شمشیر پیدا میکنه مثل یک خطی که یه کوچولو هم قوس داره. البته اینم بگم که در این عبارت وایساده شاشیدن مورد نظر بوده چون فقط در حالت ایستاده ست که اون حالتو پیدا میکنه که بشه شاشی که تبدیل به شمشیر شده! البته بی ادبی منو ببخش که اینهمه هی تکرار کردم این کلمه رو. من معمولا مودبم ولی خب گاهی خون به مغزم نمیرسه هاهاه
مرسی برای توضیحت.
البته شاش فحش و بی ادبی نیستا٬ توی این دنیا فقط جمهوری اعدامی فحشه و حیوان آزاری! :)
شایدم من زیادی خجالتی ام! بهرحال اصلا موافق این گرایشِ خیلی ها به ناسزاگویی و حرف زدن از پائین تنه و این چیزا نیستم،مگر دلیلی قانع کننده داشته باشه. وگرنه اتفاقا بدلیل پرستار بودنم هر روز هم با شاش و گوه برخورد زیادی دارم هاهاهاها
جالب شد! با چنین منتالیته ای احتمالن لفظ «خاله» برای خانم های تن کار٬ مثل گفتن «ادرار» به جای «شاش» ه... اما اسم «خاله» ترو تمیز شده لقب «روسپی» نیست فقط دهان مردانه رو آماده تر و بی پروا تر می کنه که یه قدم جانماز رو بگیره زیر آب توبه و نگه جنده!
با قلمی که جامعه را می شکافد و دمل چرکی را بیرون می کشد٬ حاجت رودربایستی نیست!
گلاب بروی همتون...
ونوس جان اشتباه میکنی اینجا خاله بهداشتی شده ی روسپی یا .. نیست بلکه خاله ست یعنی خواهر مادر! یعنی از خویش و تبارِ خود تصور کردن اون زن یعنی خواهرِ مادر. ما سرِ کار هم معمولا به زنهای مهربان و سن و سال دار میگفتیم خاله. بهمین راحتی(فکر میکنم روند وقایع هم این صمیمیت را نشون بده). وانگهی اتفاقا خاله تروتمیز شده روسپی هم نیست ونوس جان یا دستکم دقیقترش اینه که خاله ها معمولا روسپیان سابق اند الان بیشتر روسپی جور می کنند برای مشتری ها!( اینکه گفتم واقعیت موجوده نه اینکه من با اینگونه اسم گذاری ها موافق باشم). در مورد دمل چرکی هم درسته من هم البته نگفتم رودروایستی کنیم گفتم با دلیل قانع کننده استفاده کنیم. وگرنه راه به راه حرف زدن از این چیزها که نوشته را موشکافانه و دمل شکافانه نمیکند!
مرتضی متوجه منظورت هستم. اما آیا استفاده از لقب خاله و وجود این جمله در متن که «خاله با مهربانی با دست به اتاق خواب اشاره کرد که یعنی اگر میخواهم بروم باهاش همبستر شوم. اما نخواستم، ولی ده تومن گذاشتم برایش کنار بخاری» دارای ایهام نیست؟
فکر کنم در نوشته تو خواننده خاله رو بیشتر با بار معنایی کارگر جنسی یا همون تن کار بگیره چون پیشینه ای از اینکه معنای صمیمیت بده در متن وجود نداره. به من حق بده که فقط از روی متن قضاوت کنم نه نوع تفکر واقعی نویسنده. هان؟
مرسی برای توضیحت دوباره.
اما برای اینکه یه وقت کسی فکر نکنه من کارمند ممیزی ارشادم بهتره این توضیح رو اضافه کنم که: اتفاقا اون شکلی از گرایش افراطی به ناسزاگویی و بیان مکرر از واژه های مربوط به پائین تنه بندرت به اون موشکافی ای که شما میگی میرسه،بیشتر ادای اون رو در میاره و در عین حال نوعی تلاش برای پاسخگویی به این نیاز روانی برخی هاست که متفاوت بنظر برسند و صادق(که بیشتر در فضای مجازی هم دیده میشه) وگرنه اگر دلیل قانع کننده ای در میان باشه چرا که نه! خیلی هم درسته استفاده از این چیزها. ولی در این شکلی که من می بینم(یا لااقل من بندرت دیدم نوشته هایی که چنین گرایش افراطی ای به استفاده از ناسزا و این کلمات دارند و به عمقی درخور رسیده باشند. و البته گفتن نداره که ناسزا گویی هم الزاما نوشته ای رو سطحی نمیکنه منتها با دلایلی قانع کننده. مثلا من ندیدم داستایوفسکی که در عمق موشکافانه ی کارهاش شکی نیست ناسزا گویی کرده باشه در داستانهاش) بهرحال این بیشتر آلوده کردن زبانه تا رسیدن به عمقی موشکافانه. جالبه بگم که اتفاقا من خودمم نوشته هایی دارم که توش از این کلمات ناسزا و پائین تنه استفاده شده باشه. موفق و برقرار باشی ونوس جان
صمیمت مورد نظر من در رابطه آدمها شکل میگیره نه در پیشینه شون. اون وجه ریاکارانه ای که شما مدنظرته که در واقع داره واژه جنده رو پاستوریزه میکنه وقتی میتونست عینیت پیدا کنه که نوع رفتار آدمها هم با او مثل یک برده جنسی می بود. پولی که اونجا گذاشته میشه در قبال رابطه ی جنسی نیست. البته قبول دارم که عده ای ممکنه موضوع رو فقط از دریچه اون بعد جنسی ببینند که خب نمیتونم کاریش بکنم. بعدم گذشته از تمام اینها فراموش نکن ونوس جان من اینجا داستان گویی نکردم. خاطره ای واقعی رو بیان کردم. و اتفاقا درست کاری رو کردم که بهش اشاره کردی یعنی روردروایستی رو کنار گذاشتم و واقعیتی که بوده رو نوشتم نه اینکه بهش وجاهتی مقبول طبع فمنیست ها یا برابری طلبان بدم. حتی این رو هم جدی نگرفتم که خیلی ممکنه با خوندن این روایت فکر کنن من اهل خوابیدن با تن فروش ها هستم. که البته نیستم. من از قضا همدلی بسیار زیادی باهاشون دارم. در دو روایت دیگه هم از اونها نوشتم.
در برداشت از حرفم دچار سوء تفاهم شدی.
بگذریم.
نویسا باشی.
نمیدونم! بهرحال تو گفتی(نقل به مضمون): پس خاله در اینجا تروتمیز شده ی لقب روسپی نیست بلکه جانماز آب کشی ست. منم گفتم نه! لقبی ست از روی صمیمت که حتی اگر برای برخی معنای دیگری بده و حتی اصلا به معنای روسپی هم باشه استفاده ازش از روی ضرورت انعکاس واقعیت اومده نه جانماز آبکشی! موفق باشی