شجریان!

مژگان

 

شجریان رفت. و با اینکه ما همه میدونستیم که داره میره و با اینکه شجریان عمرِ پر باری داشت و با دستِ پر رفت ، با اینکه در اوجِ محبوبیت رفت، با اینکه بر رفیع ترین قله ی موسیقی و خوانندگی ایستاد و رفت،  همه ی ما گریستیم، احساسِ غمی عمیق کردیم. چرا؟

ما چرا با رفتنِ شجریان اینقدر احساسِ غم کردیم امشب؟ اینهمه احترامِ عمیق از سویِ همه و قرار گرفتنِ خبرِ فوتش در صدرِ تمامی خبرگزاری هایِ ایران برایِ چیه؟ برایِ فقط هنرش؟ برایِ آواز خوانی هایِ بی بدیلش؟ او کم نظیر بود ولی قطعا بی نظیر نبود. ما خواننده هایِ دیگری هم در موسیقی سنتی ایران داشتیم که بسیار توانا و بی بدیل بودن. افرادی که خودِ شجریان بهشون ارادت داشت. پس چرا این شجریانه که اینقدر برایِ ما خاص و محبوبه؟

به نظرِ من برایِ اینکه اون بیشتر از اینکه هنرمندِ ما باشه، دوستِ ما بود. یک دوستِ بامعرفت. اون همیشه با ما مردم بود. همین مردمِ عوامی که بار ها تحقیر شدن، سرزنش شدن، سرکوب شدن، قضاوت شدن...
شجریان برایِ من یک دوست بود. یه دوستِ واقعی ! ما واقعا چند تا دوست داریم؟ بارزترین صفتِ یک دوست برایِ شما چیه؟ برایِ من معرفتش! تقریبا اکثرِ قریب به اتفاقِ دوستی ها مرز داره. و مرزِ اکثرِ این دوستی ها کجاست؟ منافع!

همه ی ما معمولاً دوستانِ خوبی هستیم تا وقتی که منافع ما به خطر نیفتاده. تقریبا همه ی ما میتونیم ساعت ها دلیل بیاریم که منطقی نیست کاری رو انجام بدیم برایِ کسی وقتی مجبوریم از منافع خودمون خرج کنیم. این منطقی نیست آخه :) تمامِ ما معمولاً دوستانِ خوب و همراهی هستیم تا وقتی که همه چی بر وفقِ مراد ماست. دوستمون چیزی نمیگه که ما دوست نداشته باشیم، دوستمون انتقادی به ما نداره، و هیچ مخالفتی با هیچ حرفِ ما نمیکنه. و صد البته تا وقتی از منافع خودمون ذره ای خرج نشه. اینجور دوست بودن خیلی راحت و منطقی ه. مگه نه؟ :)

و ما همیشه دورمون پر از دوسته تا وقتی موفق هستیم، شادیم، احتیاج به هیچ کمکی نداریم، و تحسین میشیم. مگسانِ دورِ شیرینی ! کسانی که با کوچیکترین گرفتاری شما، زمین خوردنِ شما، و با اولین ناکامیتون یا می رن یا اینکه میمونن تا سرزنشتون کنن و یا حتی بهتون بخندن. در روزِ گرفتاری و افوله که آدم دوستانِ واقعی شو میشناسه.

یه دوستِ واقعا حقیقی مرزِ دوستیش منافع شخصیش نیست. یه دوست واقعی دنبالِ صداقتِ دوستانشه نه تحسین ها و تایید هایِ غیر واقعی ! یه دوست واقعی در روزِ گرفتاری کنارتون وایمیسه، تمسخر و تحقیر تون نمیکنه. دوست هایِ واقعی گوهر کمیابی دارن به نامِ "معرفت" که باعث می شه در سختی ها و گرفتاری ها کنارتون بمونن. یکی از نعمت هایِ سختی ها و گرفتاری ها و زمین خوردن ها برایِ اینه که اونا به سرمون میان تا ما دوستانِ واقعی مون رو بشناسیم.

من از آوازِ شجریان لذت میبردم. من مقالاتِ زیادی خوندم، مصاحبه هایِ زیادی دیدم که بر توانایی هایِ هنری ایشون بی هیچ تردیدی صحه میذاره. ولی من موسیقیدان نیستم. من در این زمینه تخصصی ندارم تا بفهمم اون چقدر هنرمند بود گرچه از شنیدنِ کارهاش لذت بردم. شجریان یه آدم بود و مثلِ همه ی آدم هایِ دیگه کارهایِ درست و اشتباه داشت. از بسیاری جهات قابلِ تحسین بود. میشد بهش انتقاداتی هم داشت. پس چرا من امشب با شنیدنِ خبرِ فوتی که انتظارش رو هم داشتم نشستم و از تهِ دل گریه کردم؟ کاری که خیلی از ایرانی ها امشب کردن. این همه احترام برایِ شجریان برایِ چیست؟

به نظرِ من برایِ اینکه اون ثابت کرد که یه دوستِ واقعی است. او همیشه با مردم بود، برایِ مردم خوند، به هیچ مجلسِ تایید و تحسین و چاپلوسی برایِ هیچ حاکمی نرفت. او فقط و فقط برایِ ما خوند. او کنارِ ما بود.

او روزِ گرفتاری و سختی هم کنارِ ما ایستاد و تمامی منافع خودشو به خطر انداخت وقتی که این کار اصلا منطقی نبود. سالِ ۸۸ وقتی که ما رو خس و خاشاک نامیدن، وقتی روزِ عاشورا با وانت از رومون رد شدن، وقتی که وسطِ خیابون ها داد زدیم تا کسی در این دنیایِ بزرگ صدامون رو بشنوه و به دادمون برسه و همه رهامون کردن چون منافع شون ایجاب نمیکرد، این شجریان بود که کنارمون موند. او حاضر شد تمامی منافع مادی و معنویش رو به خطر بندازه، ممنوع التصویر بشه، امکانِ کنسرت گذاشتن در کشورِ خودش رو از دست بده، به شکل هایِ مختلف توهین و تحقیر بشه و حتی تهدید به زندان رفتن بشه ولی کنارِ ما باقی بمونه و باز هم برایِ ما بخونه. این کار ها در توانِ هر کسی نیست و نخواهد بود. او معرفتش رو به تک تک ما ثابت کرده. و این دقیقا چیزیست که اونو اینقدر محبوب کرده بود و این همه قابلِ احترام. و این همه اشک ، این همه احساسِ غم، این همه ابرازِ ارادت و احترام، قطعِ تمامی برنامه هایِ عادی شبکه هایِ خبری، در صدر قرار گرفتنِ خبرِ فوتش، همه و همه برایِ این بود که او بشدت محبوبِ قلوبِ مردم بود. مردمی که خیلی ها فکر می کنن نمی فهمن، یا فراموش می کنن. نه، آدم ها هیچوقت هیچی یادشون نمیره. آدم ها هیچ وقت یادشون نمیره که در روزِ سختی و گرفتاری کی کنارشون بود و کی به دلشون زخم زد.

ما در واقع امشب به حال خودمون گریستیم چون خوب میدونیم که پیدا کردنِ یه دوستِ واقعی با معرفت مثلِ شجریان چقدر سخته. ما گریستیم چون ما تنها شدیم. وگرنه مرگ حقه و شتری ست که درِ خونه ی همه دیر یا زود میخوابه. مگه نه؟
امیدوارم شجریان از اون بالا امشب این همه اشکی که به احترامش و در غمِ از دستِ دادنش ریخته شد رو ببینه و بدونه که هرگز فراموش نکردیم کاری رو که اون برایِ ما کرد و اثری رو که بر قلبمون گذاشت.

حالا چشماتون رو ببندین و به روز هایِ سختِ زندگیتون فکر کنین. خوب فکر کنین و به یاد بیارین که در اون روز ها کی بدونِ فکر کردنِ به منافع شخصیش، خودشو کنارتون رسونده و بدونِ سرزنش کردن یا تحقیر تون کنارتون بوده و هر آنچه در توانش بوده، حتی کوچیک و ناچیز،  براتون کرده. اون آدم شجریانِ زندگی شماست. یه دوستِ واقعی‌ِ با معرفت! دو دستی بچسبینش. این آدم ها واقعا کم نظیرن. بچسبینشون و از لحظه لحظه ی دوستی باهاشون لذت ببرین، قبلِ اینکه مثلِ امشب در سوگِ از دستِ دادنش خون گریه کنیم.

#شجریان #دوستی

#احترام #معرفت

#مژگان