شجریان!
مژگان
شجریان رفت. و با اینکه ما همه میدونستیم که داره میره و با اینکه شجریان عمرِ پر باری داشت و با دستِ پر رفت ، با اینکه در اوجِ محبوبیت رفت، با اینکه بر رفیع ترین قله ی موسیقی و خوانندگی ایستاد و رفت، همه ی ما گریستیم، احساسِ غمی عمیق کردیم. چرا؟
ما چرا با رفتنِ شجریان اینقدر احساسِ غم کردیم امشب؟ اینهمه احترامِ عمیق از سویِ همه و قرار گرفتنِ خبرِ فوتش در صدرِ تمامی خبرگزاری هایِ ایران برایِ چیه؟ برایِ فقط هنرش؟ برایِ آواز خوانی هایِ بی بدیلش؟ او کم نظیر بود ولی قطعا بی نظیر نبود. ما خواننده هایِ دیگری هم در موسیقی سنتی ایران داشتیم که بسیار توانا و بی بدیل بودن. افرادی که خودِ شجریان بهشون ارادت داشت. پس چرا این شجریانه که اینقدر برایِ ما خاص و محبوبه؟
به نظرِ من برایِ اینکه اون بیشتر از اینکه هنرمندِ ما باشه، دوستِ ما بود. یک دوستِ بامعرفت. اون همیشه با ما مردم بود. همین مردمِ عوامی که بار ها تحقیر شدن، سرزنش شدن، سرکوب شدن، قضاوت شدن...
شجریان برایِ من یک دوست بود. یه دوستِ واقعی ! ما واقعا چند تا دوست داریم؟ بارزترین صفتِ یک دوست برایِ شما چیه؟ برایِ من معرفتش! تقریبا اکثرِ قریب به اتفاقِ دوستی ها مرز داره. و مرزِ اکثرِ این دوستی ها کجاست؟ منافع!
همه ی ما معمولاً دوستانِ خوبی هستیم تا وقتی که منافع ما به خطر نیفتاده. تقریبا همه ی ما میتونیم ساعت ها دلیل بیاریم که منطقی نیست کاری رو انجام بدیم برایِ کسی وقتی مجبوریم از منافع خودمون خرج کنیم. این منطقی نیست آخه :) تمامِ ما معمولاً دوستانِ خوب و همراهی هستیم تا وقتی که همه چی بر وفقِ مراد ماست. دوستمون چیزی نمیگه که ما دوست نداشته باشیم، دوستمون انتقادی به ما نداره، و هیچ مخالفتی با هیچ حرفِ ما نمیکنه. و صد البته تا وقتی از منافع خودمون ذره ای خرج نشه. اینجور دوست بودن خیلی راحت و منطقی ه. مگه نه؟ :)
و ما همیشه دورمون پر از دوسته تا وقتی موفق هستیم، شادیم، احتیاج به هیچ کمکی نداریم، و تحسین میشیم. مگسانِ دورِ شیرینی ! کسانی که با کوچیکترین گرفتاری شما، زمین خوردنِ شما، و با اولین ناکامیتون یا می رن یا اینکه میمونن تا سرزنشتون کنن و یا حتی بهتون بخندن. در روزِ گرفتاری و افوله که آدم دوستانِ واقعی شو میشناسه.
یه دوستِ واقعا حقیقی مرزِ دوستیش منافع شخصیش نیست. یه دوست واقعی دنبالِ صداقتِ دوستانشه نه تحسین ها و تایید هایِ غیر واقعی ! یه دوست واقعی در روزِ گرفتاری کنارتون وایمیسه، تمسخر و تحقیر تون نمیکنه. دوست هایِ واقعی گوهر کمیابی دارن به نامِ "معرفت" که باعث می شه در سختی ها و گرفتاری ها کنارتون بمونن. یکی از نعمت هایِ سختی ها و گرفتاری ها و زمین خوردن ها برایِ اینه که اونا به سرمون میان تا ما دوستانِ واقعی مون رو بشناسیم.
من از آوازِ شجریان لذت میبردم. من مقالاتِ زیادی خوندم، مصاحبه هایِ زیادی دیدم که بر توانایی هایِ هنری ایشون بی هیچ تردیدی صحه میذاره. ولی من موسیقیدان نیستم. من در این زمینه تخصصی ندارم تا بفهمم اون چقدر هنرمند بود گرچه از شنیدنِ کارهاش لذت بردم. شجریان یه آدم بود و مثلِ همه ی آدم هایِ دیگه کارهایِ درست و اشتباه داشت. از بسیاری جهات قابلِ تحسین بود. میشد بهش انتقاداتی هم داشت. پس چرا من امشب با شنیدنِ خبرِ فوتی که انتظارش رو هم داشتم نشستم و از تهِ دل گریه کردم؟ کاری که خیلی از ایرانی ها امشب کردن. این همه احترام برایِ شجریان برایِ چیست؟
به نظرِ من برایِ اینکه اون ثابت کرد که یه دوستِ واقعی است. او همیشه با مردم بود، برایِ مردم خوند، به هیچ مجلسِ تایید و تحسین و چاپلوسی برایِ هیچ حاکمی نرفت. او فقط و فقط برایِ ما خوند. او کنارِ ما بود.
او روزِ گرفتاری و سختی هم کنارِ ما ایستاد و تمامی منافع خودشو به خطر انداخت وقتی که این کار اصلا منطقی نبود. سالِ ۸۸ وقتی که ما رو خس و خاشاک نامیدن، وقتی روزِ عاشورا با وانت از رومون رد شدن، وقتی که وسطِ خیابون ها داد زدیم تا کسی در این دنیایِ بزرگ صدامون رو بشنوه و به دادمون برسه و همه رهامون کردن چون منافع شون ایجاب نمیکرد، این شجریان بود که کنارمون موند. او حاضر شد تمامی منافع مادی و معنویش رو به خطر بندازه، ممنوع التصویر بشه، امکانِ کنسرت گذاشتن در کشورِ خودش رو از دست بده، به شکل هایِ مختلف توهین و تحقیر بشه و حتی تهدید به زندان رفتن بشه ولی کنارِ ما باقی بمونه و باز هم برایِ ما بخونه. این کار ها در توانِ هر کسی نیست و نخواهد بود. او معرفتش رو به تک تک ما ثابت کرده. و این دقیقا چیزیست که اونو اینقدر محبوب کرده بود و این همه قابلِ احترام. و این همه اشک ، این همه احساسِ غم، این همه ابرازِ ارادت و احترام، قطعِ تمامی برنامه هایِ عادی شبکه هایِ خبری، در صدر قرار گرفتنِ خبرِ فوتش، همه و همه برایِ این بود که او بشدت محبوبِ قلوبِ مردم بود. مردمی که خیلی ها فکر می کنن نمی فهمن، یا فراموش می کنن. نه، آدم ها هیچوقت هیچی یادشون نمیره. آدم ها هیچ وقت یادشون نمیره که در روزِ سختی و گرفتاری کی کنارشون بود و کی به دلشون زخم زد.
ما در واقع امشب به حال خودمون گریستیم چون خوب میدونیم که پیدا کردنِ یه دوستِ واقعی با معرفت مثلِ شجریان چقدر سخته. ما گریستیم چون ما تنها شدیم. وگرنه مرگ حقه و شتری ست که درِ خونه ی همه دیر یا زود میخوابه. مگه نه؟
امیدوارم شجریان از اون بالا امشب این همه اشکی که به احترامش و در غمِ از دستِ دادنش ریخته شد رو ببینه و بدونه که هرگز فراموش نکردیم کاری رو که اون برایِ ما کرد و اثری رو که بر قلبمون گذاشت.
حالا چشماتون رو ببندین و به روز هایِ سختِ زندگیتون فکر کنین. خوب فکر کنین و به یاد بیارین که در اون روز ها کی بدونِ فکر کردنِ به منافع شخصیش، خودشو کنارتون رسونده و بدونِ سرزنش کردن یا تحقیر تون کنارتون بوده و هر آنچه در توانش بوده، حتی کوچیک و ناچیز، براتون کرده. اون آدم شجریانِ زندگی شماست. یه دوستِ واقعیِ با معرفت! دو دستی بچسبینش. این آدم ها واقعا کم نظیرن. بچسبینشون و از لحظه لحظه ی دوستی باهاشون لذت ببرین، قبلِ اینکه مثلِ امشب در سوگِ از دستِ دادنش خون گریه کنیم.
#شجریان #دوستی
#احترام #معرفت
#مژگان
دوست؟ واژه سنگینی است،..
شما احتمالاً بیش از ۴۰ سال است که در تبعید به سر نمیبَرید، ثروتِ خانوادگی و خانه پدری شما را کسی در ایران غصب نکرده است، حتما چند وقت یکبار نیز به ایران تشریف برده و ارزِ خارجی خرج کرده و دیداری با اطرافیان تازه کرده و عشقِ دنیا را میکنید، احتمالاً برایتان افرادی مثلِ من و خانواده ی من نیز مهم نبوده و گورِ پدرِ احساساتِ دیگران، من، من و من فقط مهم است و بس.
افرادی مثلِ شجریان ـ آفتاب پرستانِ بی وجدانِ سؤ استفاده کُن ـ باعثِ بدبختی ایرانیان و ویرانی ایران شدند، خمینی مثلِ بچه اینها را گول زده و وادارشان کرد که تصویرِ نحصَش را در ماه ببینند، نَعلین لیسهای آخوند ها، مومنینِ دروغین و با پولِ ایرانیان لذت بردن در لندن و بوستون، کرواتیهای عاشقِ بوی جورابِ رهبری، توده ایها و مجاهدینِ بی قلبِ میهن فروش،... مقدارِ صفات زیاد بوده و گفتنِ تمامِ آنها دردی را دیگر دوا نمیکند.
نفرین به مُرده کردن ـ کارِ خرافه پسندان است، خداوند کارَش را خوب بلد بوده و خفتِ آدمِ بد را گرفته و مجازاتَش میکند، حال ما میمانیم و این پرسش ها:ما چه درسی میگیریم؟ ما کجای ایران پرستی و نبرد علیه ولایتِ وقیح هستیم؟
یک دنیا ممنون خانم فرهمند. جای خالی شجریان اندازه کهکشان است.
مرسی آقایِ جاوید که میخونین.
مردم بهترین قاضیان هستند. اونا بی توجه به همه چی، اونایی رو که دوستشون داشتن رو دوست خواهند داشت و از یاد نخواهند برد.
شرم، هم متاسفانه از خصوصیایی است که در این دور و زمانه از بین بیش تر ما ایرانیان رخت بربسته ، پرواز کرده و رفته!
برای اطلاع Red Wine ، باید بگویم که مارتین هایدگر یک سالی عضو حزب نازیسم بود و ژان پل سارتر هم عضو حزب کمونیست فرانسه، ولی وقتی از دنیا رفتند ، مردم به آنها این چنین اهانت و توهینی که شما به یک هنرمند محبوب ایرانی که عضو هیج حزب و گروهی هم نبوده است می کنید، نکردند. شرم و حیا هم چیز خوبی است!
عجب مقایسههای بیخود و بی حسابی، ژان پول سارتر و مارتین هایدگر، مقایسه مردم فرانسه و ایرانی جماعت ـ این دسته که تا اندرونَش خرافاتی بوده و مُرده پرستی را لازمه ی زندگی خودَش میداند.
شرم بر آنانی باد که با پولِ مردم در خارج بهترین زندگیها را داشته و عاقبتِ ایران و ایرانی برایشان مهم نیست، شرم بر آنهایی باد که گولِ خمینی را خورده و نوکری یک مشت تودهای و جبهه ملی را کردند، شرم بر آنهایی باد که استمرارطلبِ بی تفاوت بوده و وجدان و آبرو نداشته و همچنان به مملکت پشت میکنند.
آرام باشید، وقتِ انتقام و تقاص نزدیک است، لحظه بازپس گیری حّقِ ما تبعیدیها ـ نزدیک است، هر کس که به مملکت خیانت کرد، از دزد ـ قاتل و ظالم حمایت کرد ـ زندگی بد و بدترین مرگ را خواهد داشت، ما دیدیم، بقیه هم خواهند دید.
شما که اینقدر ایرانیِ جماعت رو به قولِ خودتون حقیر میدونین و قابلِ مقایسه با ملتِ فرانسه نمیدونین، چه اصراری دارین برگردین میانِ این ملتی که اینقدر تحقیرش میکنین؟ فقط واسه انتقام؟ :)) با یه مشاور صحبت کنین. اینقدر خشم و فقط داشتنِ حسِ انتقام به خودتون بیش از هر کسی آسیب میزنه.
شما آخه چه شناختی مثلا از من دارین به عنوانِ مثال که اینقدر راحت قضاوت م میکنین؟ :) کمی آرام باشین. و البته لطفا مودب. شجریان رو مردم دوست دارند. چه شما خوشتون بیاد چه نیاد، و اینکه این شما رو عصبانی میکنه مشکلِ شماست نه ما. هر کس عقیدهای داره و حق داره اونو بیان کنه. با فحاشی و تحقیر و تلاش برایِ خفه کردنِ دیگران، فکر نمیکنم موفق بشین. درهرحال مختارین :)
به هیچ وجهی کسی شما را در هیچ موردی قضاوت نمیکند.
اینکه من در رابطه با هر شخصی چگونه فکر کرده و چه نظری در رابطه با ایرانیان دارم ـ امرِ شخصی بوده و دَخلی به دیگر جریانات ندارد.
مردم میتوانند هر کسی را که دلشان خواست دوست داشته باشند، مشکلِ ما فراتر از این حرفها است، مملکت آنچنان نابود شده که ایرانی به درد و زجر عادت کرده و به غیر از این به ندرت استمرار طلبی خود را به کناری میگذارد.
فحاشی و تحقیر فقط مربوط به آن قسمت افرادی است که به نحوی با فاشیستهای اسلامی کار کرده و به ایشان سود میرسانند، اگر کسی نمیخواهد قبول کند که شجریان از فرصت ننگینِ شورشِ ۲۲ بهمن ۵۷ خورشیدی استفاده کرده و پیشرفت زیادی کرد ـ به خودش مربوط است.
شجریان بعد از ماجراهای سال ۸۸ و آن ترانه بیخودَش (تفنگت را زمین بگذار) هم هیچ حرکت چندان قابل توجهی از او در حمایت از مردم ندیده که هیچ بلکه سال ۹۵ هم در مصاحبه ای اعلام کرد، اقداماتَش در سال ۸۸، برای مخالفت با حکومت نبوده ـ بلکه برای مخالفت با اشتباهات یک فرد (احمدی نژاد) بوده و او با نظام مخالفتی ندارد (به عبارتی با جمهوری اسلامی مشکلی نداشت).
عدهای هنوز در خوابِ گران تشریف دارند، وای اسفا که آیندگان چه خواند گفت از این همه ننگ و ریای یک عده.
۱-کامنتِ اولِ خودتون رو بخونین و خودتون ببین آیا به من توهین کردین و آیا منو بی هیچ شناختی متهم کردین یا نه :)
۲-خبرها و عکسالعمل مردم رو به خبرِ فوتِ شجریان لطفا مرور کنین و ببینین که اکثریت چطور فکر میکنن. مگراینکه بخواین چشمتون رو ببندین و بگین بی دلیل این خبر در صدرِ تمامی خبرگزاریهایِ فارسی زبانِ خارج و داخلِ کشوره.
۳-تمامی سلطنت طلبان جایِ اینکه حتی برایِ یک بار هم شده کمی منطقی رفتار کنن و از خودشون یک بار هم شده بپرسن چی شد که شاه رفت؟ فقط بلدین چشمتون رو به رویِ تمامِ اشتباهات ببندین و از شاه قدیس بسازین. و خنده دار اینه که انقلاب رو بندازین گردن داریوش و شاملو و شجریان :)) توصیه میکنم کتابِ "آخرین سفر شاه" نوشته ی ویلیام شوکراس رو بخونین. بی ترفانهترین نوشته راجع به اوضاع اون دورانه به نظرم.
۴-والله منم طرفدارِ حکومت نیستم. ولی باید یاد بگیریم مسائل رو منفک کنیم. لطفا ماستا رو نریزین تو قیمهها :)) شما فقط خیلی خشمگین هستین و پر از کینه. و رفتن شاه رو تقصیرِ همه میدونین غیر از البته خودِ شاه و خودتون خدارو شکر :)) لطفا کمی آرام و منطقی باشین.
۵-شما چون سال های سال از ایران دور بودین، هیچ دیدگاهی راجع به مردم و واقعیاتِ اینجا ندارین. میدونم خیلی از این واقعیت رو دوست ندارین، ولی گاهی باید دید بعضی چیزها رو حتی اگر دوست ندارین :)
۶- ادامه ی این بحث رو بی فایده میدونم. خدایِ نکرده منجر به کدورت میشه. خوشحال میشم نوشتههایِ منو بیشتر بخونین و بعد از شناختِ بهتر ، فرصتِ صحبتِ خوشایند تری داشته باشیم. :)
پیامِ اولِ بنده یک تلنگرِ آرام به قلمِ شما بوده است.
این مردم همانی هستند که نماینده ی بقیه ۹۰ درصد ایرانیان شده و به بهشت زهرا رفته و نعلین لیسی خمینی را کردند، این چنین احساساتی بازیهای ملودرامِ ماشین مَشتی ممدلی ـ نه بوق داره نه صندلی ـ اصلا به سیاست کاری ندارد، این مردم همانی هستند که با مرگِ یک خواننده ناشناس نیز دو روز خیابانها را بستند جانم، این چیزها ملاک نیست.
بنده جمهوری خواه راست گرا بوده و در احزابِ جمهوری خواهی اروپایی فعالیت دارم، کاش برای شناختِ بنده از جنابِ جاوید جویای اطلاعات میشدید.
در رابطه با آزادی ایران از چنگالِ ضحّاکیونِ فاشیستِ اسلامی ـ هیچ گاه آرام نخواهم بود، همین آرامش بود که باعث شد بیش از ۴۰ سال منتظر باشیم یکی آمده و مملکت را آباد کند، خیر، بنده سالهاست که از این دسته کورانِ محل ـ راه را جدا کرده و به سوی مبارزه علیه ناجمهوری اسلامی پای گذاشتم.
شما نیز میتوانید نوشتههای قدیمی بنده را در اینجا، بالاترین و ایران دات کام مطالعه کرده تا عمقِ فاجعه را دریافته و بنده را بشناسید.
من مطمئن هستم که شناختِ خودم از مردمِ ایران قطعا درست تر از آدمی است که به گفته ی خودش چهل ساله ایران نبوده. پس اجازه بدین اونچه رو که به چشم میبینم بیشتر باور کنم.
یه ذره این حرفتون خنده دار بود که ۹۰% مردم مخالفِ انقلاب بودن در اون دوران :)) حاضر نیستین واقعیت رو ببینین.
من از کسی احوالِ کسی رو نمیپرسم. خودم با چشم میبینم اون آدم چه ادبیات و منش و رفتاری داره :)
میدونین هر چه من و شما خودمون رو به در و دیوار بزنیم و هی ادعا کنیم، دستور برایِ مردم صادر کنیم، نسخه بنویسیم، اونا کارِ خودشون رو میکنن. برخلافِ تصورِ شما مردم اتفاقا خیلی خوب هم میفهمن. اونایی که کنارشون وایمیسن و تحقیر شون نمیکنن و واقعا دوستشون دارن رو خوب میشناسن. :)
چشم ، خوشحال میشم مطالب تون رو بخونم. فالوتون کردم. و امیدوارم اگر دفعه بعدی برایِ گفتگو پیش اومد، بهترازاین دفعه باشه :)
جناب یا سرکار RedWine ، لطفا اگر شهامت دارید ، از پشت سنگر خود (اسم مستعارتان) بیرون بیایید تا خوانندگان بهتر بتوانند با شما، نوشته های شما و پیشینه ی حرفه ای شما آشنا شده و از محضرتان بهره مند شوند.
جناب شازده رد واین
قجرها چه به روز ایران آوردند؟ لطفا دست آوردهای مثبت آن سلسله را برایمان شرح دهید. از قرار ببرالدوله ها و پلنگ السلطنه ها ی باقیمانده سالی یکبار در اروپا گرد همایی داشتند (شاید هنوز هم دارید). فک و فامیلی بود فقط یا اینکه از دستاوردهای اجدادتان صحبت می کردید؟
MahSha
خیر، کسی نمیداند شما کی هستید، شاید برای اطلاعاتیها کار کرده و اینجا در کمین نشسته تا صنار پولِ سیاه از راهِ لو دادنِ ایرانیها درآورید.
اگر خیلی علاقمند به شناختنِ بنده هستید ـ تشریف بیاورید پاریس یا ژنو، در این مناطق به راحتی و عـمیـق بنده و کارهای اینجانب را خواهید شناخت
shirinvazin
یزدانِ ایران زمین را سپاس که خانواده ما همه عالی و همه در سلامتی کامل به سر برده و روز بروز قوی ـ بهتر از پیش به جلو رفته و لعنت به بدگوها و بی اصل و نسبها میفرستیم.
حالا چرا انقدر حسادت و رذالت؟ همین قاجار بود که راه باز کرده تا شما نمک نشناسانِ وطن فروش با پولِ مردم به خارج رفته و پزِ روشنفکری دهید.
مردمِ ایران دیگر رودستِ یک مشت ناکسینِ روزگار و ناکثینِ ناایرانی را نخواهند خورد، به زودی زود حکومتِ اسلامی شما را از میان برده و تک تکِ خائنین را محاکمه کرده و ایران را آباد میکنیم.
RedWine@
دیگه فقط مونده بود از خدماتِ قاجارها تقدیر کنیم :)) همون یه بار آباد کردین کافیه، دیگه مجدد مزاحم نمیشیم :))) واقعا خودتون خندتون نمیگیره اینارو مینویسین؟؟ :|
و برایِ آخرین بار تذکر میدم و خواهش میکنم زیرِ پستهایِ من مودبانه با مخاطبین صحبت کنین. حتی اگر مودب نیستین، یه ذره تلاش کنین. این شاید اولین و درستترین قدمتون برایِ آباد کردنِ ایران باشه. :)
خانم فرهمند، احترام هر شخص دستِ خودش است، بنده یک نظر دادم، گانگستر بازی بعدی بیخود بود، به احترامِ شما دیگر در اینجا نظر نخواهم داد، موفق باشید.
والله گانگسترِ اصلی تو کامنتِ اول خوابیده :))))) ولی تشکرِ فراوان که گوش دادین. لطف کردین.
ردواین عزیز
مردم ایران امروز خیلی خیلی آگاه تر از زمان انقلاب هستند که با چند تا شایعه و تهمتهای بی معنی به دام بیفتند.
شجریان، محصول این جامعه هست. با تمام اشتباهاتش و موضع گیریهای صحیحی که بعدا انجام داد برای تصحیح این اشتباهات.
عشق ملت ایران به شجریان هیچ ربطی به مرده پرستی نداره. ملت ایران همیشه عاشق شجریان بوده به خاطر هنرش و بخاطر مردمی بودنش. اما از زمانی که جلوی حکومت ایستاد و به مردمش پشت نکرد، احترام همه رو کسب کرد. احترامی که معدود بزرگمردان ایرانی برای خودشون کسب کردند، مثل تختی.
شما که در زمینه موسیقی و هنر هم اطلاعات خوبی داری، حد آقل باید برای هنر این مرد بزرگ ارج و احترام قائل باشی. کاری که شجریان برای موسیقی اصیل ایرانی کرد، هم صاف خدمت بزرگ فردوسی بود برای احیای زبان فارسی.
قبل از شجریان، ما (جوانان اون موقع) نه تنها موسیقی اصیل ایرانی رو نمیشناختیم بلکه دوست هم نداشتیم چون دچار افرادی شده بودیم (اسم نمیبرم) که هر چند صدای خوبی داشتند و تصنیفهای خوبی اجرا میکردند اما غرق فساد بودند و کاری برای جامعه و برای موسیقی انجام نمیدادند.
درود بر شجریان و شجریان ها
سوری گرامی، شما نمیشناختید، سوا از عضویتِ پدربزرگم در انجمن اخوت ـ بزم های فراوان در منزلِ ما با حضورِ بانو قمر تا تاج و قوامی و...
ما که موسیقی سنتی ایران را میشناختیم ، همان زمانی که مردم رادیو را نمیشناخته و بعداً می بایست اجازه برای داشتنَش میگرفتی، دائی بنده از اولین تهیه کنندگانِ برنامههای رادیویی بوده و بسیاری از دستگاهها با پولِ خودش از خارج آورد رادیو، خرجِ تحصیلِ دو نفر را برای این کار داد و دهها نکته دیگر..
کی فساد داشته؟ بنان؟ گلپا؟ و یا خانمِ مرضیه... اینها صحبتِ سنگینی است، شجریان روی جریانی حساب باز کرده و تا توانست به جیب زد، چه مادی و چه معنوی، اجازه نداد قدیمیون به صحنه بیایند، ایشان هتک حرمت کرده و باید از آنان که دلشان را شکست ـ معذرت میخواست، آخر میدانید که در دنیا گناهی بالاتر از دل شکستن نیست.
پاینده باشید.
ردواین عزیز
شما رو از سالها پیش از روی نوشتههات در ایرانیان دات کام سابق میشناسم.
خاطرات جالبی تعریف میکردی و ذوق نویسندگی بسیار قشنگی هم داری.
ولی متاسفانه با اینکه روان شناس نیستم اما برام کاملا روشنه که با یک دیپریشن عمیق دست به گریبان هستید که باعث شده که همیشه در ناستالجی و گذشته بسر ببرید.
اشکال دوستانی نظیر شما، همونطور که در بلاگ خودم گفتم، اینه که هرگز نخواستید این واقعیت رو بپذیرید که در ایران بدبختانه انقلاب شد و گذشتهها به دست گذشته سپرده شد.
زیاد حوصله این بحث رو دیگه ندارم.
منظور من از خوانندههای فاسد، گروه گلپا (اسم نمیبرم دقیقا کی) بود که مصرف کننده و توزیع کننده مواد مخدر در بین هنرمندان بودند و ایرج که قمارباز و مشروب خور بود (خطرش کمتر بود) البته من خودم صدای ایرج رو خیلی دوست دارم.
ولی شما اصرار در منکرات خودت داری و تمام محدودیتهای هنری بعد از انقلاب رو میخوای به گردن شجریان بذاری....هر جور دوست داری عزیز.
همه اینها باز برمیگرده به همون روحیه دینایال (منکر شدن) واقعیتی که تلخه ولی اتفاق افتاده و باید دیر یا زود قبولش کرد.
موفق باشید.
سوری عزیز و گرامی، شما حسابی کار و زندگی بنده را که سالهای سال در موردِ آن در دو تارنما نوشتم ـ انگاری فراموش کردید، یادتان رفته بنده به چه کارهایی مشغول بوده و به خاطر ندارید که این حقیر به ماموریتهای مختلف برای گزارش گری و لژیونری فرستاده شده و از قبل تستهای روان پزشکی میدهیم؟ برین باور بودم که شما زندگی بنده را تا حدودی میشناسید.
به هر حال مهم نیست، از شما گِلهای به دل نمیگیرم، این چند وقت این اطراف نیامدم به خاطرِ بچه رفتارِ بچه گانه یک عده که خوشبختانه اینها را دیگر اینجا نمیبینم، نظرِ بنده در موردِ شجریان کاملا سیاسی است، از مردمِ ایران فرمودید، همان مردمی که مرتضی پاشایی را نشناخته ـ آنچنان تشیع جنازه کردند که انگاری قائم مقامِ فراهانی بوده است؟ مردم ایران در گول خوردن آنچنان استاد شدند که دیگر حد ندارد، اینها همانی بودن که برای آب و برق مجانی شورش کردند، نه برای آزادی... از این طریق واردِ این صحبت نشوید که وضع خراب است، شجریان حامی جمهوری اسلامی بوده و برای این خائنین به مملکت کارِ سودآور کرده است، باید برای این کارها معذرت میخواست، از ما که بیش ۴۰ سال در تبعید هستیم، از ما که عزیزانمان را از دست دادیم، از ما که دیگر هیچ نداریم،... با هیچ کس تعارف نداریم، بنده هم وطن فروشی کنم ـ حکم همین است.
شجریان ارزانی آن دسته افرادی که زجر و ظلمی در زندگی خودشان از سوی فاشیست های اسلامی ندیدند، حق به حقدار همیشه میرسد، دیر،.. اما میرسد.
سوری خانم پاینده باشند.
سلام دوباره ردواین عزیز.
در مورد پاشایی که در واقع به "پدیده پاشایی" تبدیل شد و بحثهای جامعه شناسی فراوان به دنبال خودش کشید، با شما موافقم. اونهم باز دلایل خودش رو داشت که البته از نظر شما و من مردوده.
در مورد شجریان باید گفت که تا مدتی با این رژیم موافق بوده، اما بعدا مثل خیلیها از این راه برگشته. منتهی ما قادر نیستیم که افراد رو ببخشیم.
در هر حال، این بحثها من و شما رو به جایی نمیرسونه، چون توافق نخواهیم داشتی.
بگذار حد آقل دوستیمون پا بر جا بمونه و بیشتر در مورد مسائلی که با هم توافق داریم بحث کنیم: شراب و عشق و فرانسه :))
موفق باشی
دختر دار شدم سوری جان، از طریقِ لقاحِ مَصنوعی (قضیه در لابراتواری در ترکیه انجام شد بی آنکه مادر را بشناسم، بقیه کارها نیز برعهده وکیلانَم بود، این حقیر فقط دو چیز اهدا کرد، پول و یک ..)، در تهران به دنیا آمد و نمیدانی با چه بدبختی ـ در این اوضاعِ کرونایی آوردمَش به فرانسه، حالا ۹ ماهَش است، نامِ مادر بزرگم را دارد :)
ردواین عزیز سلام
الان تازه این پیغام رو دیدم.
تبریک میگم.
خیلی خوشحال شدم. چه فکر جالبی کردی .
نمیخوام زیاد وقت همه دوستان رو برای گفتگوی شخصی بگیرم.
شما ایمیل من رو داری، برام حتما ایمیل بفرست که مفصل با همدیگه صحبت کنیم.
با بهترین ارزوها برای خودت و دختر خوشگلت.
Souri:
redwinex@gmail.com