حیف که خودت توی مسابقه انشای ایرون شرکت نمی کنی. 

به من چکار داری؟ خودت بنویس :)

بدون شوخی، ممنونم. خودم که نمی تونم تو مسابقه خودم شرکت کنم. اگه ببرم می گن به خودش جایزه داده. اگه ببازم می گن چه حق و استعدادی داره که مسابقه انشا راه بیاندازه؟ 

همین که این نوشته یا ایده سبب بشه عده ایی به این موضوع فکر کنن، برنده شدی. خودت با تحقق بخشیدن به این کار چند ساله که برنده ایی. باور کن از دو ساعت پیش تا حالا که خوندمش بد جور بقول معروف شپش به جونم افتاده.

خوشحالم ...

خیلی جالبه که وقتی آدم تازه از گرد راه رسیده از یکی که چند تا پیرهن بیشتر پاره کرده میپرسه که راه درست چیه و اونهم صحبت از آرامش و خواب راحت شب را میکند, آدم با شک به طرف نگاه میکنه و میگه این بابا حسابی حالشو کرده و حالا که نوبت منه میگه برو تو کوه و صحرا!

برای اینکه ارزش این گونه نصیحت ها را دانست, باید آنگونه زندگی را تجربه کرد.

https://www.youtube.com/watch?v=LBYa1mJZ2Ng

در ضمن مثل را اشتباه نوشتم چون در این مورد شپش توی کلاه آدم میفته نه توی جونش. :)

پاریسِ عزیز را ول کنیم و بیایم تَنگِ مومیا‌یی های خاندانِ آتاهوالپا زندگی‌ کنیم که چه شود؟ لاقل آن بساطِ پیپ و علف را چاق کن تا به ما یکی‌ چیزی منفعت برسد دوست عزیز

آماده ست! قدم شما روی چشم.