مجید نفیسی
رضا جان! مطلبی را که در بارهی شعر "شاهدی برای عزت" در بلاگت نوشته بودی خواندم.
حرفهایت مرا به یاد بازجوها در هر دو رژیم گذشته و حال میاندازد که در حال شکنجه به قربانی خود میگویند: تو هم اگر بجای من بودی همین کار را میکردی. من خود بیاد میآورم که شکنجهگر معروف حسینی وقتی که در سال هزاروسیصدوپنجاهوپنج چند روزی مهمان "کمیته مشترک" بودم همین حرف را میزد. بهتر است موضع بازجوها را رها کنی و از زاویهی یک فرد باورمند به حقوق بشر به قتل عام دگراندیشان در ایران بنگری: هر متهم علیرغم نظریاتش باید از حق داشتن وکیل مدافع و هیات منصفه در دادگاه برخوردار باشد و دولت نباید کسی را شکنجه یا اعدام کند.
این درست که سازمان پیکار از حکم اعدام سران رژیم شاه در دادگاههای انقلابی حمایت کرد اما در عین حال خواستار علنی شدن این دادگاهها بود.* همچنین پیکار با تصفیهی خونین درون مجاهدین خلق مرزبندی داشت و پس از اخراج تقی شهرام و دستیارانش به وجود آمد.* بعلاوه من و عزت در مرداد هزاروسیصدوپنجاهوهشت به پیکار پیوستیم و در تشکیلات سابق آن حضور نداشتیم.
بیستوسوم ژوئن دوهزاروبیست
*- پیکار, شماره یکم, هشتم اردیبهشت هزاروسیصدوپنجاهوهشت: "دادگاههای انقلابی تجلی خواست تودههاست"
*- پیکار, شماره دوم, هفده اردیبهشت هزاروسیصدوپنجاهوهشت: "پیام سازمان پیکار بمناسبت چهارمین سال شهادت مجاهد شهید مجید شریف واقفی"
از رضا فرخفال:
مجید جان ممنون اما ظاهرا نوشته من را دقیقا نخوانده ای و ممنون که حقوق بشر را به من متذکر شده ای. یا طاهرا یک نفر ناوارد مطالب نوشته من را برات خلاصه کرده.
پاسخ من:
در اینجا خواننده را به خواندن مقالهای دعوت میکنم که در بیست و پنجم اوت هزار و نهصد و نود و هشت پس از ترور لاجوردی در مجله ی آرش چاپ پاریس نوشتم و سپس در کتابم "شعر و سیاست و بیست و چهار مقاله ی دیگر" از سوی انتشارات باران در سوئد منتشر شد. مجید نفیسی
Majid jaan,
Where can I find Farokhfal article
مطلب رضا فرخفال اینجا >>>
از محسن:
مجید جان، از برخورد نا جوانمردانه و کینه توزانه رضا فرخ فال متاسف و دردمند شدم. عشق به زندگی نهال امید را بارور میکند و از صبوری مرهمی میسازد تا زنگار از دل چرکین بزداید. برایت صبوری آرزو میکنم و میدانم بی باکانه به راهت ادامه میدهی.
دوستدارت