نویسنده: ناشناس

اینروزها که همه جا صحبت و نوشته های پیرامون افزایش لحظه ای نرخ دلار احاطه مان کرده است، خبر مسابقه انشای ایرون با جایزه دلای برای نویسنده منتخب هوش از سر پرانده و موتور فکری و فیزیکی هر بینوایی را به کار می اندازد.

تو گویی همتی مضاعف از نوع آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمود در رگ و جان نفوذ کرده و روح فروید از هیجان ناشی از ضربان قلب به پرواز درآمده است. در این خیال قوطه ور بودم که دیگر هیچ جلودارمان نیست... می خواهد قطع شدن اینترنت باشد یا سیستم های فیلترینگ پیچیده با کمک چین کرونایی و یا روسیه خائن.

در این افکار شیرین قوطه ور بودم و بر بخت و اقبال درود می فرستادم که اینچنین مسابقه ای در میان فارسی زبانان پدیدار گشته تا جیب هایشان را پر پول و لب هایشان را خنده باران نماید که ناگاه بانگی برآمد که ای ساده لوح، غول پی پال را دست کم نگیر. اندکی اندیشیدم، سخنی راست می گفت...!

به فکر فرو رفتم که اگر آن همه زحمت نرمش به واقع قهرمانامه و حفظ اعتدال به امید بردن جایزه با توطئه ای از پی پال نقش بر آب گردد چه؟ لابد می گویید بدبینم؟ باید عرض کنم، اختیار دارید. پی پال نشان داده است که چون حضرتش به غایت امر یک ولایتمدار به تمام معنی در استدلال و همچنین یک آزاداندیش در به انجام رساندین حساب و کتاب بیت المال است.

حال چه می شود اگر تمام این های و هوی برنده شدن در نهایت امر در مرحله انتقال جایزه به شخص برنده توسط پی پال دچار بی معنی گری گردد، بدین شکل که پی پال انتقال وجه را به قصد انجام یکسری عملیات خرابکارانه در پوشش مسابقه انشای ایرون تلقی کرده و پول را توقیف نماید؟ این دیگر مساله کشتی نیست که دستمان به جایی بند شود و با گرفتن کشتی طرف مقابل حرفمان را پیش ببریم، در حقیقت از پی پال به جز چند آدرس اینترنتی و اپلیکیشن هایی که سر و ته ندارند چیزی در دستمان نیست، آنها را نیز اگر در بازار رضای تهران ببرید که هیچ ارزشی ندارد، البته این حقیر منکر نمی شوم که شاید در ناصر خسرو چند تومان بی ارزشی دستمان را بگیرد.

دوستان، بیایید دور هم بنشینیم و شور بگیریم، یک قول و قراری بگذاریم و یا به قول قدیمی ترها فکر چاره ای کنیم تا همگی از این مسیر تاریخی نیز به سلامت عبور نماییم.