مسابقه انشای ایرون

 

داستان انشای من، نوشته باوفا

در بهار ۱۳۵۷ پدرم از سفر آمریکا به ایران برگشت و در آنجا کتابی بنام «غول های باغ بهشت» (The Dragons of Eden) اثر کارل ساگان را برایم خرید و گفت این یک کتاب علمی است. این اولین باری بود که نام کارل ساگان را شنیدم، غافل از اینکه حوادث ایران باعث شد که در عرض چند ماه بعدی بار مهاجرت به دوش کشیده و در مهرماه ۵۷ خودم را در آمریکا و در محل اقامت برادرم یافتم.

سپس در سال ۱۹۸۰ یک روز برادرم با هیجان خبر داد که یک برنامه تلویزیونی علمی شروع شده و من حتماً باید تماشایش کنم. اپیزود اول برنامه همان و نام  کارل ساگان را دوباره شنیدن همان. عنوان برنامه «کاسموس» بود. محتوا و مطالب علمی «کاسموس» من را بی‌اختیار بیاد سریال علمی دیگری به نام «عروج انسان» (The Ascent of Man) با اجرای ریاضی‌دان و تاریخ شناس معروف جاکوب برونووسکی که درسالهای قبل در تلویزیون ملی ایران نمایش داده میشد می انداخت. ولی چهره و شکل و شمایل کارل ساگان بسیار معمولی و بقولی خودمانی بود و این کاملاً با کاراکتر خیلی جدی و فیلسوف مندانه برونووسکی فرق داشت.

باری، من خیلی زود، تند، و سریع شیفته تماشای برنامه سیزده قسمتی کاسموس شدم. سپس چند سال بعد هم کتاب کاسموس را در کتابفروشی ها پیدا کردم و دو نسخه آن را خریدم. 

در سال ۱۹۸۴ تصمیم گرفتم کتاب «کاسموس» را به فارسی ترجمه کنم. پیشگفتار و فصل اول و فصل آخر یا همان فصل سیزده (PDF) را ترجمه کردم، که پیشگفتار در زیر تقدیم خوانندگان می شود. 

ولی بزودی مشغله های کاری جلوی تکمیل پروژه ترجمه من را گرفت که تا به امروز هنوز خودم را سرزنش میکنم. کارل ساگان سهم بسزایی در بلوغ و تکامل تفکرات علمی من بازی کرد. هنوز جمله معروفش در ذهنم است که می‌گوید «جوهر علم در این است که خودش را تصحیح می کند.»